دلنوشته
گویا سیصد سال خوابیدهام.
نه دوستی مانده است،
و نه سایه درختی در این حوالیست.
خدا همه جا هست.دیگر کسی دین را فریاد نمیزند.مرا تکه لباسیست کهنه،و انبوه نگاههای متعجب!
نه دوستی مانده است،
و نه سایه درختی در این حوالیست.
خدا همه جا هست.دیگر کسی دین را فریاد نمیزند.مرا تکه لباسیست کهنه،و انبوه نگاههای متعجب!
۲.۱k
۱۰ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.