جنونعشقت

جـنون‌عـشـقَت❤️‍🔥:)
#𝐏𝐚𝐫𝐭 ۲۰


امیر حسن

داشتم میرفتم پیش روهام و طوفان داخل سلف که دیدم این دختره دنیا داره با یه پسره بحث میکنه . فک کنم پسره مزاحمش شده بود بی توجه به اون رفتم پیش بچه ها 

امیرحسین ' اون دختره دنیا رو دیدم

روهام و طوفان سریع سرشونو به سمتم کج کردن و با دقت گوش دادن

امیرحسین ' داشت با یه پسره ای بحث می‌کرد انگاری مزاحم شده بود

روهام ک سریع عصبانی شد و انگار رگ غیرتش باد کرده باشه گفت ' تو هم مثل هویج وایسادی
نگا کردی

امیرحسین ' داداش من اومدم پیش شماها و
تا خاستم ادامه حرفم بزنم روهام سریع از سر میز بلند شد و بیرون رفت طوفانم با عصبانیت دنبالش راه افتاد و روهام از پشت کشید و دستش گرفت و گفت

طوفان ' به تو چه ربطی داره ها ؟‌؟

این دونفر چشونه ک بخاطر یه دختر غریبه افتادن به جون هم
روهام دستشو محکم از دست طوفان کشید بیرون و گفت

روهام ' به خودت چه ربطی داره که من چیکا میکنم و دستشو اورد بالا و ادامه داد ببین طوفان
رفتارات با دنیا اصلن دوست ندارم رفتاراتو درست کن وگرنه بد جوری کلامون میره تو هم و ...