قدیم ترها نه ماهواره بود و نه اینترنت نه می دانستیم آیند

قدیم ترها نه ماهواره بود و نه اینترنت. نه می دانستیم آینده چیست و نه نگرانش بودیم؛ هیچکدام از امکاناتی که بچه‌های امروزی دارند را هم نداشتیم اما دل هایمان خوش بود.
بهترین لحظه وقتی بود که برنامه کودک از تلویزیون پخش میشد، تلویزیون ۱۴ اینچ سیاه سفیدِ قراضه ای که انتهای سیمِ آنتنش وصل میشد به یک چنگال و همیشه‌‌ام برفک بود را یادم نمی رود. ولی از حق نگذریم تلویزیون مظلوم و مهربانی بود. هر وقت خوب نشان نمیداد با دست بر سرش می کوبیدیم و آن زبان بسته هم درجا صاف می شد.

و کلی خاطراتی که همه ما با این تلوزیونا داریم.
چه کارتونهای دیدیم.یادش بخیر ،حنا،پسر شجاع،هاچ،زنبور عسل،نیک و نیکو ،هایدی،.......

پ.ن: تلوزیون دوران کودکی همسر جان،که سالهای سال در انباری خاک میخورد ،چند سالیه مهمان خانه ی ماست و از دیدنش لذت میبریم.
حیف که لامپ تصویرش سوخته 😕
دیدگاه ها (۸)

می‌گفت وقتی اوضاع گل و بلبله و رواله همه چی،وقتی که آفتابیه ...

طُ تمنای من و یارِ من و جانِ منیپس بمان تا که نمانمبه تمنای ...

❖ اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای، او را خوار مساز؛ بهتری...

از پیری پرسیدم🍃🌹خوشبختی چیست؟گفت: اگه میخوای "سلامت" باشیموق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط