من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
من ماهت میشم تو خورشیدم🙃🤍🐾
پارت۴۲
پانیذ:پاشدم بدون سرو صدا رفتم کارای مربوطه انجام دادم رفتم صبحونه آماده کردم خوردم واسه رضاعم آماده گذاشتم رو میز رفتم تو اتاق دیدم رضا داره گریه میکنه تو دلم گفتم ای خودااا من بمیرم گریتو نبینم رضا قلبم چرا گریه میکنی بغلش کردم سرش رو سینم بود
رضا:هق هق هق هق*گریه* پا پا نییذذ خخوابب ددیددمم ککه تترککم ککرددی هق هق هق*گریه
پانیذ:آخه ننه قشنگ چرا من باید تورو ترک کنم هااا من خودم بدون تو مردم بدون اینو باشهههه دیگه گریه نکن قربونت شکل ماهت بشم
رضا:خخیلیی دووسستت دداررم ازز پپیششمم ننرووو
پانیذ:باشه ننه قشنگ حالا بیا صورتتو بشور ییا برات صبونه درس کردم تا منو نخوردی برو
رضا:بباشه*خنده* اها قبل اینکه برم یادم رف بوسه ای به گونش زدم چشمک زدم رفتم
پانیذ:قند تو دلم آب شد با خودم گفتم یعنی بابا قبول میکنه ما باهم ازدواج کنیممم تو این فکرا بودم رضا اومد
رضا:به چی فکر میکنی
پانیذ:ها هیچ هیچی
پارت۴۲
پانیذ:پاشدم بدون سرو صدا رفتم کارای مربوطه انجام دادم رفتم صبحونه آماده کردم خوردم واسه رضاعم آماده گذاشتم رو میز رفتم تو اتاق دیدم رضا داره گریه میکنه تو دلم گفتم ای خودااا من بمیرم گریتو نبینم رضا قلبم چرا گریه میکنی بغلش کردم سرش رو سینم بود
رضا:هق هق هق هق*گریه* پا پا نییذذ خخوابب ددیددمم ککه تترککم ککرددی هق هق هق*گریه
پانیذ:آخه ننه قشنگ چرا من باید تورو ترک کنم هااا من خودم بدون تو مردم بدون اینو باشهههه دیگه گریه نکن قربونت شکل ماهت بشم
رضا:خخیلیی دووسستت دداررم ازز پپیششمم ننرووو
پانیذ:باشه ننه قشنگ حالا بیا صورتتو بشور ییا برات صبونه درس کردم تا منو نخوردی برو
رضا:بباشه*خنده* اها قبل اینکه برم یادم رف بوسه ای به گونش زدم چشمک زدم رفتم
پانیذ:قند تو دلم آب شد با خودم گفتم یعنی بابا قبول میکنه ما باهم ازدواج کنیممم تو این فکرا بودم رضا اومد
رضا:به چی فکر میکنی
پانیذ:ها هیچ هیچی
۷.۱k
۰۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.