پیرمردی تو حرم امام رضا به جوانی گفت سواد ندارم برام زیار
پیرمردی تو حرم امام رضا به جوانی گفت سواد ندارم برام زیارتنامه بخوان
جوان شروع کرد به خوانـدن زیارتنامه
السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
سلام داد به معصومین تا امام عسکری (ع)
جوان پرسیـد امام زمانت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد چرا نشناسم؟
جوان گفت پــس سلام کن
پیرمرد دستش را روی سینـه اش گذاشت و گفت
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسـن العسکری
جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و گفت
«و علیک السلام و رحمة الله و برکاتة»
مبادا امام زمان کنارمان باشد و او را نشناسیم
_ برای هم دعا کنیم
_امام زمان و زیارت کنیم
_اللهم عجل لولیک الفرج
جوان شروع کرد به خوانـدن زیارتنامه
السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ اللّهِ
سلام داد به معصومین تا امام عسکری (ع)
جوان پرسیـد امام زمانت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد چرا نشناسم؟
جوان گفت پــس سلام کن
پیرمرد دستش را روی سینـه اش گذاشت و گفت
السَّلامُ عَلَیْکَ یا حجة بن الحسـن العسکری
جوان نگاهی به پیرمرد کرد و لبخند زد و گفت
«و علیک السلام و رحمة الله و برکاتة»
مبادا امام زمان کنارمان باشد و او را نشناسیم
_ برای هم دعا کنیم
_امام زمان و زیارت کنیم
_اللهم عجل لولیک الفرج
۷۷۱
۱۵ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.