امشب
امشب
تمام حوصله ام خیسِ گریه است
اصلاخودت بگو کجای آسمان
بی قراری هایم نشسته ای
و سه تار می زنی
کاش کمی برگردی به قدر یک فنجان چای
به اندازه ی تماشای یک آدم برفی
و کسالتِ دلم را
از روی این ابرهای مه گرفته بتکانی
کاش برگردی
دستهایم را بگیری بغلم کنی
و تا همیشه بمانی
آنقدر بمانی که آسمان
حتی در بارانی ترین روزهای سال
دستمال جادوئی اش را دست بگیرد
و ردپای تمام خداحافظی هایت را
مثل برف با لبخندت
از روی پیاده روهای صورتم پاڪ ڪند ...
تمام حوصله ام خیسِ گریه است
اصلاخودت بگو کجای آسمان
بی قراری هایم نشسته ای
و سه تار می زنی
کاش کمی برگردی به قدر یک فنجان چای
به اندازه ی تماشای یک آدم برفی
و کسالتِ دلم را
از روی این ابرهای مه گرفته بتکانی
کاش برگردی
دستهایم را بگیری بغلم کنی
و تا همیشه بمانی
آنقدر بمانی که آسمان
حتی در بارانی ترین روزهای سال
دستمال جادوئی اش را دست بگیرد
و ردپای تمام خداحافظی هایت را
مثل برف با لبخندت
از روی پیاده روهای صورتم پاڪ ڪند ...
۱۹.۰k
۱۰ بهمن ۱۴۰۱