جستجو کردم دختران ایران و دیدم گوگل بیانصافی میکند در ن
جستجو کردم دختران ایران و دیدم گوگل بیانصافی میکند در نشان دادنشان! اصلا انگار رسانههای آن طرف آبی که این چند وقت فریاد حمایت از دختران ایرانی را سر دادهاند کمربستهاند به خراب کردن چهره ایران زمین و دخترانش! دختر ایرانی برای گوگل، صحنه اغتشاشات است! مبارزه با وطن است! دعوا و درگیری است! چشم بستهاست روی افتخاراتشان، قهرمانیهایشان، جاننثاری و فداکاری هایشان برای وطن و غم نشانده جای همه آنها. تا مبادا جهان، زنان و دختران سرفراز ایران را بشناسد. روز جهانی دختر فرصت خوبی است برای نشان دادن چهره واقعی دختران ایران زمین!
فاطمه اسدی دختر کردی که زن زندگی آزادگی را معنا کرد!
روایتش را کمتر کسی شنیده بود تا همین یک سال پیش کسی از قصه این دختر کرد خبر نداشت. راستش را بخواهید پیکرش را که تفحص کردند و داستانش که دهان به دهان بین مردم چرخید،هم چشمهایمان به اشک نشست از تلخی سرگذشتش، هم لبخند افتخار از غیرت و آزادگیاش مهمان صورتهایمان شد. وقتی آمد، شد قهرمان هزاران دختر! قهرمانی که هم زن بودن را معنا کرد هم تلاش برای زندگی را و هم آزادی را یا بهتر بگوییم آزادگی را! ایستاد مقابل ضدانقلاب، همانهایی که خیلی سال پیش مثل همین حالا سودای تجزیه طلبی ایران را داشتند اما به لطف «فاطمه اسدی»ها حسرت به دل میکشند هنوز!
در خانه نشسته بود که برایش خبر آوردند ضدانقلاب همسرش را دستگیر کرده! همسرش مغنی بود. کفش آهنین پوشید و رفت به دنبال آزادی او، رفت که اقتدار زن کُرد را برای ضدانقلاب معنا کند. در همین رفتوآمد ها هرجا فرصتی پیدا میکرد برای مردم از چهره سیاه ضدانقلاب میگفت و هر بار که همسرش را میدید برایش فقط یک توصیه داشت : «مبادا در مقابل دشمن کم بیاوری و شکسته شوی، محکم و استوار در مقابلشان مقاومت کن و از عقاید و باورهایت دفاع کن، تسلیم شدن در برابر این عناصر فاسد، گناهی بزرگ و نابخشودنی است».
برای آزادی همسرش 200 هزار تومان پول میخواستند فکر میکردند شرط محالی باشد برای فاطمه اما دست کم گرفته بودند این دختر کرد ایران را! گوسفندانشان را فروخت و 200 هزار تومان آورد و گذاشت جلوی ضدانقلاب، اما آنقدر همسرش را شکنجه کرده بودند که جانی بر تنش نمانده بود. دختر غیور کردستان فریاد اعتراضش را به گوش اهالی روستا رساند و با فاسد خواندن عناصر ضدانقلاب، هیبت آنها را شکست. کمآوردند مقابلش همانجا فاطمه را تیر باران کردند و همسرش را به زندان برگرداندند. درورد بر این دختر ایران، درود بر ژَن کردستان!
فاطمه اسدی دختر کردی که زن زندگی آزادگی را معنا کرد!
روایتش را کمتر کسی شنیده بود تا همین یک سال پیش کسی از قصه این دختر کرد خبر نداشت. راستش را بخواهید پیکرش را که تفحص کردند و داستانش که دهان به دهان بین مردم چرخید،هم چشمهایمان به اشک نشست از تلخی سرگذشتش، هم لبخند افتخار از غیرت و آزادگیاش مهمان صورتهایمان شد. وقتی آمد، شد قهرمان هزاران دختر! قهرمانی که هم زن بودن را معنا کرد هم تلاش برای زندگی را و هم آزادی را یا بهتر بگوییم آزادگی را! ایستاد مقابل ضدانقلاب، همانهایی که خیلی سال پیش مثل همین حالا سودای تجزیه طلبی ایران را داشتند اما به لطف «فاطمه اسدی»ها حسرت به دل میکشند هنوز!
در خانه نشسته بود که برایش خبر آوردند ضدانقلاب همسرش را دستگیر کرده! همسرش مغنی بود. کفش آهنین پوشید و رفت به دنبال آزادی او، رفت که اقتدار زن کُرد را برای ضدانقلاب معنا کند. در همین رفتوآمد ها هرجا فرصتی پیدا میکرد برای مردم از چهره سیاه ضدانقلاب میگفت و هر بار که همسرش را میدید برایش فقط یک توصیه داشت : «مبادا در مقابل دشمن کم بیاوری و شکسته شوی، محکم و استوار در مقابلشان مقاومت کن و از عقاید و باورهایت دفاع کن، تسلیم شدن در برابر این عناصر فاسد، گناهی بزرگ و نابخشودنی است».
برای آزادی همسرش 200 هزار تومان پول میخواستند فکر میکردند شرط محالی باشد برای فاطمه اما دست کم گرفته بودند این دختر کرد ایران را! گوسفندانشان را فروخت و 200 هزار تومان آورد و گذاشت جلوی ضدانقلاب، اما آنقدر همسرش را شکنجه کرده بودند که جانی بر تنش نمانده بود. دختر غیور کردستان فریاد اعتراضش را به گوش اهالی روستا رساند و با فاسد خواندن عناصر ضدانقلاب، هیبت آنها را شکست. کمآوردند مقابلش همانجا فاطمه را تیر باران کردند و همسرش را به زندان برگرداندند. درورد بر این دختر ایران، درود بر ژَن کردستان!
- ۱۲.۹k
- ۲۰ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط