گفتی به لبم لب نزنی چون رمضانست

گفتی به لبم لب نزنی چون رمضانست!
هنگام فرو خوردن امیال نهانست

گفتم به فدای قد رعنای تو ای یار،
بیمارم و این روزه برای دگرانست!

گفتی که ببین ما همه مهمان خداییم
او شاهد بی شرمی و این کفر عیانست


گفتم که خدا از دل انسان خبرش هست
خود خالق این قلب پریش و نگرانست

گفتی که مسلمانم و در فکر بهشتش،
این کوشش بیهوده تو تا چه زمان است؟

گفتم که به ره مانده لبهای تو هستم
انفاق کن ای حور که هنگام اذان است
دیدگاه ها (۴)

چه فرقی دارد رمضان باشد یا تیر یا جولایهر روزی که دستی گرفتی...

با دلخوری به #خدا گفتم...در آرزوهایم را قفل کردی...کلید را ه...

همیشه از حرمت ، بوی سیب می آید صدای بال ملائک ، ...

به به، چه نمازی*!فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیستسجاده زر د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط