نه مغرورم نه دلسنگمنه از تحقیر میترسم

نه مغرورم نه دلسنگم،نه از تحقیر میترسم
پر از بغضم ولی از "اشک بی تاثیر" میترسم

حریفی خسته ام،شطرنج بازی که کم آورده
که از پیچیده بازی های این تقدیر میترسم

میایی،چای مینوشی،برایت شعر میخوانم
من از سردرد این رویای بی تعبیر میترسم

هم از شهر پر جمعیت آشفته بیزارم
هم از تنها شدن در خانه ی دلگیر میترسم

دلم صحرا ودریا را به آتش میکشد روزی
ازین دیوانه،این مجنون بی زنجیر میترسم
دیدگاه ها (۳۴)

🙂 🗓 عزیزم منت بر سر تقویم نهادیامروز را سرافراز کردی و باقی ...

🌸 مثلِ گلِ یاسی برخوشه یِ دلِ من💐 😍 عطرتو پیچیده درکوچه یِ م...

صبح است و دکان زندگی آباد استگلخنده فراوان شده، دلها شاد است...

.شهرِ بی‌شاعر مگر می‌شودباید یکی باشد که از تو بگویداز تو که...

نـه مغـرورم نـه دلسنگــمنه از تحقیر میترسمپر از بغضم ولی از ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط