با خیالت همه شب تا به سحر بیدارم
با خیالت همه شب تا به سحر بیدارم
ترسم از دوریِ تو سر به جنون بگذارم
آه ای ماه به جادوی دو چشمت، که نشد
لحظهای دست ز دیوانگیام بردارم
پُرِ باران شدهام حال و هوایم ابریست
بی امان بعدِ تو هر روز فقط میبارم
با تو مجموعه ی زیبایی و دل سنگیها
ماندهام تا به کجا میکشد آخر کارم ؟
ارگ بودم پُرِ از شوکتِ شاهی و غرور
و کنون گم شدهای زیرِ تلی آوارم
بی تو مرگ است همه زندگیم، باور کن
ای که از جانِ خودم دوستترت میدارم 💜
ترسم از دوریِ تو سر به جنون بگذارم
آه ای ماه به جادوی دو چشمت، که نشد
لحظهای دست ز دیوانگیام بردارم
پُرِ باران شدهام حال و هوایم ابریست
بی امان بعدِ تو هر روز فقط میبارم
با تو مجموعه ی زیبایی و دل سنگیها
ماندهام تا به کجا میکشد آخر کارم ؟
ارگ بودم پُرِ از شوکتِ شاهی و غرور
و کنون گم شدهای زیرِ تلی آوارم
بی تو مرگ است همه زندگیم، باور کن
ای که از جانِ خودم دوستترت میدارم 💜
- ۳۳
- ۰۴ دی ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط