تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو

تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو
به روی هرچه دراین خانه ست
غبار سربی اندوه، بال گسترده است

تو نیستی که ببینی دل رمیده‌ی من
به‌جز تو یاد همه چیز را رها کرده است

غروب‌های غریب
در این رواق نیاز
پرنده‌ی ساکت و غمگین
ستاره‌ی بیمار است

دو چشم خسته‌ی من
در این امید عبث
دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
تو نیستی که ببینی ...
دیدگاه ها (۳)

دلم فریب تازه میخواهدبیاو بازم بگودوستت دارم....

تو تمام منی ..در همین هواهمین نزدیکی هانفس می کشی ..در هجوم ...

بوی بغض میدهی...!نبینم اشکهایت را حرام کسانی کنی ک بی ارزشند...

دلـتــنـگـــــــی....لجبازترین حس دنیاست . . . !هر چه برایش...

ماندانا مبکی

the girl of sun 🌞 with boy of moon 🌝 روزی روزگاری فقط یک ستا...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط