کپشن فوق العاده

.
کپشن فوق العاده 👌 🏼 😍
.
گونه اش را بوسیدم
نمیدانستم چه باید بگویم،
اما شنیده بودم که زنها
به هنگام مستی ،
دوست دارند از عشق بشنوند،
خواستم کمی شاعرانه تر باشد،
برای همین
شروع کردم به آسمان ریسمان بافتن،
که آی نمیدانم چشمهای تو شبیه به دریاست
لبهایت حکایت صبح دارد
حکایت گلهای روی ناشسته،
نمیدانم موهایت اینچنین است و مربای بوسه هایت آن چنان،
که یکهو،
دستش را روی لبم گذاشت،
گفت هیس،
گفت عشق جان،
یک چیزی شنیدی اما بد فهمیدی!
گفت بمن، فقط بگو که دوستم داری،
بگو که از بامن بودن سیر نمیشوی،
بگو که نمیگذاری
من بی توبودن را به روزگارم ببینم،
و در آخر گفت عشق جان،
وقتی من را میبوسی،
کمترپرچانگی کن،
و بیشتر من را ببوس
کمترمن را به ناکجا های عشق ببر،
و بیشتر من را ببوس،
کمتر مرا
به شکل باران
به شکل دریا
به شکل های نا آشنا ببین،
و بیشتر من را ببوس،
وگفت عشق جان
کمتر من را به حرف بگیر و بیشتر من را ببوس
.
.
دیدگاه ها (۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط