خزان منیّ و بهار رقیبم
خزان منیّ و بهار رقیبم
دچار توام ای دچار رقیبم !
تویی جمع ضدّین در منطق من
قرار منی ، بیقرار رقیبم
جهان شد حصارم از آن موقعی که
تو را دیدهام در حصار رقیبم
مرا پیر کرد انتظار تو اما
تو را پیر کرد انتظار رقیبم
از این شیر بودن چه زجری کشیدم
که آهوی من شد شکار رقیبم
مرا مثل فرهاد دیوانه کردی
که شیرین شود روزگار رقیبم
چه شبها به یادت نخوابیدم اما
تو خوابیده بودی کنار رقیبم ...
دچار توام ای دچار رقیبم !
تویی جمع ضدّین در منطق من
قرار منی ، بیقرار رقیبم
جهان شد حصارم از آن موقعی که
تو را دیدهام در حصار رقیبم
مرا پیر کرد انتظار تو اما
تو را پیر کرد انتظار رقیبم
از این شیر بودن چه زجری کشیدم
که آهوی من شد شکار رقیبم
مرا مثل فرهاد دیوانه کردی
که شیرین شود روزگار رقیبم
چه شبها به یادت نخوابیدم اما
تو خوابیده بودی کنار رقیبم ...
۹۰۲
۲۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.