من یک نقاشم

‌‌ من یک نقاشم؛
کارم کشیدن گل و گیاه یا صورت توست...
کارم پاشیدن رنگ‌ روی بوم های سفید است تا زندگی ببخشم به دیوارهای خانه ات...
اما خب میدانی ؟!
یک کار دیگری را هم خوب انجام میدهم.
غم هایم‌ را قشنگ‌ میکشم.
لا به لای رنگ ها اشک هایم را گم‌ میکنم.
و تویی که متفکرانه به تابلوی روبه رویت  زل زدی فقط رنگ ‌ها را میبینی ، نه دختری که لا به لای رنگ ها خودش را بارها و بارها غرق کرده و نجات داده...
درست فهمیدی، من یک نقاشم‌، یک نقاش تنها با کارهای مقدس....
)
دیدگاه ها (۱)

آدم های صبور یه خصوصیت عجیب دارن...بی نهایت لبخند می زنن..ای...

می گفت عشق مثل یک بیماری میمونهکه تو هر آدمی یک جور بروز میک...

من اونقدر قوی نیستم که رویاهایی که با تو ساختم رو با یکی دیگ...

گاهی "حالت چطور است" را.. نه بشنو، نه بگو! گاهی فاصله، گاهی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط