بیا فرض را بگذاریم بر این که
بیا فرض را بگذاریم بر این که
دست هایت را گرفته ام
چشمانت را بسته ای
پیشانی ات را میبوسم
دستم را محکم فشار میدهی!
بوسه ای به گونه ات میزنم
تو اینبار محکم تر!...
در گوشت عاشقانه هایم را زمزمه میکنم
در گوشم آهسته قربان صدقه ام میروی!
حالا این ها که تمامش فرض بود
فکرش را بکن حقیقی بودنش چه لذتی دارد...
و اینجاست که رویا بیدار میشود!...
#غزاله_خواجوی
دست هایت را گرفته ام
چشمانت را بسته ای
پیشانی ات را میبوسم
دستم را محکم فشار میدهی!
بوسه ای به گونه ات میزنم
تو اینبار محکم تر!...
در گوشت عاشقانه هایم را زمزمه میکنم
در گوشم آهسته قربان صدقه ام میروی!
حالا این ها که تمامش فرض بود
فکرش را بکن حقیقی بودنش چه لذتی دارد...
و اینجاست که رویا بیدار میشود!...
#غزاله_خواجوی
۴۵۱
۱۲ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.