🌺در باره ساخت مسجد جمکران قم....🌺
🌺در باره ساخت مسجد جمکران قم....🌺
حدیثی از حضرت علی(ع) درباره ساخت مسجد جمکران
حضرت علی(ع) در حدیثی ساخت مسجد جمکران را پیشبینی کرده بود و امام زمان(عج) نیز دستور ساخت آن را داد.
ماجرای ساخت مسجد جمکران روایات بسیاری را دارد و همه بزرگان بر اینکه دستور بنا کردن این مسجد از سوی حضرت بقیةالله(عج) صادر شده، صحه میگذارند.
دستور ساخت مسجد جمکران را فردی به نام شیخ عفیف صالح حسن بن مُثله جمکرانی در یکی از شبهای ماه رمضان از حضرت امام عصر(عج) دریافت میکند که روایت کامل بدین شرح است:
شب سهشنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان (393) هجری، در سرای خود خفته بودم که جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود. مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمّد مهدی صاحب الزّمان، صلوات اللَّه علیه، را اجابت کن که ترا میخواند».
حسن بن مثله میگوید: من برخاستم و آماده شدم چون به درِ سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام کردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجدِ جمکران است، آوردند.
چون نیک نگاه کردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و بالشهای نیکو نهاده و جوانی سی ساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تکیه کرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، کتابی در دست گرفته، بر آن جوان میخواند. بیش از شصت مرد که برخی جامه سفید و برخی جامه سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز میخواندند.
آن پیرمرد که حضرت خضر علیه السلام بود، مرا نشاند و حضرت امام علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: برو به حسن بن مسلم بگو: تو چند سال است که این زمین را عمارت میکنی و ما خراب میکنیم. پنج سال زراعت کردی و امسال دیگرباره شروع کردی، عمارت میکنی. رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت بردهای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند.
به حسن بن مسلم بگو: این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین های دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کردهای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشدهای! اگر از این کار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیهای که گمان نمیبری بر تو فرو میریزد.
حسن بن مثله عرض کرد: سید و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمیپذیرند.
امام علیه السلام فرمود: تو برو رسالت خود را انجام بده. ما، در این جا علامتی میگذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سید ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از وی بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق به ناحیه اردهال که ملک ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند. پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو.
چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: در گلّه جعفر کاشانی - چوپان - بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولش را دادند، با پول آنان خریداری کن، وگرنه پولش را خودت پرداخت کن. فردا شب آن بز را بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعبالعلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد.
آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازهی یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است آن گاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: هفت روز یا هفتاد روز در این محلّ اقامت کن.
چرا مسجد جمکران را چهارشنبه شبها زیارت میکنیم؟
بیشتر کاروانها و برنامه ریزی های زیارت مسجد جمکران در شبهای چهارشنبه انجام می شود که شاید بسیاری از ما دلیل آن را ندانیم.
حضرت بقیةاللَّه(عج) فرمودند: فردا شب که شب چهارشنبه است، آن بز را به همین جایگاه بیاور و ذبح کن و روز چهارشنبه که هجدهم ماه رمضان است، گوشت آن را به بیماران صعبالعلاج انفاق کن که خداوند، همه شان را شفا عنایت میکند. همین تعیین زمان از جانب امام عصر(عج) روز دیدار زائران را هم مشخص کرد و فضیلت بخشید.
منبع: باشگاه خبرنگاران
حدیثی از حضرت علی(ع) درباره ساخت مسجد جمکران
حضرت علی(ع) در حدیثی ساخت مسجد جمکران را پیشبینی کرده بود و امام زمان(عج) نیز دستور ساخت آن را داد.
ماجرای ساخت مسجد جمکران روایات بسیاری را دارد و همه بزرگان بر اینکه دستور بنا کردن این مسجد از سوی حضرت بقیةالله(عج) صادر شده، صحه میگذارند.
دستور ساخت مسجد جمکران را فردی به نام شیخ عفیف صالح حسن بن مُثله جمکرانی در یکی از شبهای ماه رمضان از حضرت امام عصر(عج) دریافت میکند که روایت کامل بدین شرح است:
شب سهشنبه، هفدهم ماه مبارک رمضان (393) هجری، در سرای خود خفته بودم که جماعتی به درِ سرای من آمدند. نصفی از شب گذشته بود. مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمّد مهدی صاحب الزّمان، صلوات اللَّه علیه، را اجابت کن که ترا میخواند».
حسن بن مثله میگوید: من برخاستم و آماده شدم چون به درِ سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم. سلام کردم. جواب دادند و خوشامد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجدِ جمکران است، آوردند.
چون نیک نگاه کردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و بالشهای نیکو نهاده و جوانی سی ساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تکیه کرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، کتابی در دست گرفته، بر آن جوان میخواند. بیش از شصت مرد که برخی جامه سفید و برخی جامه سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی زمین نماز میخواندند.
آن پیرمرد که حضرت خضر علیه السلام بود، مرا نشاند و حضرت امام علیه السلام مرا به نام خود خواند و فرمود: برو به حسن بن مسلم بگو: تو چند سال است که این زمین را عمارت میکنی و ما خراب میکنیم. پنج سال زراعت کردی و امسال دیگرباره شروع کردی، عمارت میکنی. رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت بردهای، برگردانی تا در این موضع مسجد بنا کنند.
به حسن بن مسلم بگو: این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین های دیگر برگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کردهای! خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشدهای! اگر از این کار بر حذر نشوی، نقمت خداوند، از ناحیهای که گمان نمیبری بر تو فرو میریزد.
حسن بن مثله عرض کرد: سید و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و دلیل نمیپذیرند.
امام علیه السلام فرمود: تو برو رسالت خود را انجام بده. ما، در این جا علامتی میگذاریم که گواه گفتار تو باشد. برو به نزد سید ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و منفعت چند ساله را از وی بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از رهق به ناحیه اردهال که ملک ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصفِ رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند. پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو.
چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: در گلّه جعفر کاشانی - چوپان - بُزی است، باید آن بز را بخری. اگر مردم پولش را دادند، با پول آنان خریداری کن، وگرنه پولش را خودت پرداخت کن. فردا شب آن بز را بیاور و در این موضع ذبح کن. آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعبالعلاج دارند، انفاق کن که حق تعالی همه را شفا دهد.
آن بز، ابلق است. موهای بسیار دارد. هفت نشان سفید و سیاه، هر یکی به اندازهی یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است آن گاه به راه افتادم. یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: هفت روز یا هفتاد روز در این محلّ اقامت کن.
چرا مسجد جمکران را چهارشنبه شبها زیارت میکنیم؟
بیشتر کاروانها و برنامه ریزی های زیارت مسجد جمکران در شبهای چهارشنبه انجام می شود که شاید بسیاری از ما دلیل آن را ندانیم.
حضرت بقیةاللَّه(عج) فرمودند: فردا شب که شب چهارشنبه است، آن بز را به همین جایگاه بیاور و ذبح کن و روز چهارشنبه که هجدهم ماه رمضان است، گوشت آن را به بیماران صعبالعلاج انفاق کن که خداوند، همه شان را شفا عنایت میکند. همین تعیین زمان از جانب امام عصر(عج) روز دیدار زائران را هم مشخص کرد و فضیلت بخشید.
منبع: باشگاه خبرنگاران
۲.۲k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.