و روزگار چه بازی بدی با ما داشت

«و روزگار چه بازی بدی با ما داشت.»
- سال بلوا، عباس معروفی
دیدگاه ها (۰)

«گر بدانیم آدم‌ها واقعا چه فکر می‌کنند، نمی‌توان با آن‌ها زن...

«او موجود بسیار مرموزی‌ست؛ با لبخندی گشاده و روحی بسته‌.»- ب...

«اما آن کسی که جرئت گرفتن خار را ندارد، هرگز نباید آرزوی گل ...

چه آغوشم می‌آید به قامت کوچکت.

یه سمفونی مردگانمون نشه؟کتاب:سمفونی مردگاناثر عباس معروفی

گفت: مرا یادت هست؟دویدم و در راه فکر کردم که من چه یادی دارم...

روزگار بدی شده

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط