game of love and hate(part 19)

ساعت 8 شب
ات:خب بچه ها اینجا بسه بریم بار
کانگ یونگ:من به سم قانونی نرسیدم نمی تونم بیام بار
ات:اشکالی نداره مین هو کانگ یونگ رو برسون خونشون منو لانا میریم بار تو هم خواستی بیا
مین هو:اوکی
ساعت 10 شب
دیرینگ دیرینگ(صدای تلفن )
ات:الو
تهیونگ:سلام
ات:سلام خوبی
تهیونگ:مرسی خوبم
ات:کار داشتی
تهیونگ:اره کجایی
ات:بار
تهیونگ:کی میای
ات:نمیدونم
تهیونگ:اوکی زود بیا خونه
ات: باشه فعلا
پایان تماس
لانا:کی بود
ات:تهیونگ
لانا:چی میگفت
ات:میگفت زود برم خونه
لانا اوهوم
ساعت یک شب
ات: فعلا خدافظ خیلی خوش گذشت
لانا :خدافظ
ات:سوار ماشین شدم بعد از چند مین رسیدم خونه با خودم گفتم تهیونگ حتما خوابیده برای همین بی سرو صدا در رو باز کردم تا در باز کردم دیدم تهیونگ با یه دختر روی مبل نشسته دارن با لب تاپ کار میکنن
ات:اوهوم تهیونگ چرا نگفتی مهمون داریم زود تر میومدم
تهیونگ:ایشون منشیمه توی شرکت وقت نشد همه کار هامونو انجام بدیم مجبور شدم بیارمش خونه
کلویی:سلام اسم من کلوییه
ات:خوشبختم منم اتم خب شما به کارتون ادامه بدید منم یخوره توک بوکی و سونده سفارش میدم
دیدگاه ها (۰)

game of love and hate(part 20)

game of love and hate(port 21)

game of love and hate(part 18)

game of love and hate(part 17)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط