«دوستت دارم» را در دستانم می چَرخانم، از این دست به آن دس
«دوستت دارم» را در دستانم میچَرخانم، از این دست به آن دست پس چرا هر وقت میخواهم به دستت بِدهم نیستی؟!!
چرا اینجا نیستی تا «دوستت دارم» را از جنس خاک کنم، از جنس تَنم، و با بوسه بِپوشانمش بر تنت؟
بُگذار «دوستت دارم» را از جنس نگاه کنم، از جنس چشمانم، و تا صبح به نفسهایِ تو بِدوزم.
چرا اینجا نیستی تا «دوستت دارم» را از جنس خاک کنم، از جنس تَنم، و با بوسه بِپوشانمش بر تنت؟
بُگذار «دوستت دارم» را از جنس نگاه کنم، از جنس چشمانم، و تا صبح به نفسهایِ تو بِدوزم.
۶۷۹
۱۵ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.