سلام وصد سلام به دوستان عزیز چه اونایی که به یادم بودن و

سلام وصد سلام به دوستان عزیز چه اونایی که به یادم بودن و با کامنتای پرمهرشون دلمو شاد کردن و چه کسانی که مریمی شیطون رو فراموش کردن امیدوارم حالتون خوب باشه دلاتون شادو لباتون همیشه خندون باشه

صبحتون بخیرو نیکی دوستان مهربان

به‌سان رهنوردانی که در افسانه‌ها گویند،
گرفته کولبارِ زادِ ره بر دوش،
فشرده چوبدست خیزران در مشت،
گهی پرگوی و گه خاموش،
در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می‌پویند، ما هم راه خود را می‌کنیم آغاز.

سه ره پیداست.
نوشته بر سر هریک به سنگ اندر،
حدیثی که‌ش نمی‌خوانی بر آن دیگر.
نخستین: راه نوش و راحت و شادی.
به ننگ آغشته، اما رو به شهر و باغ و آبادی.
دو دیگر: راهِ نیمش ننگ، نیمش نام،
اگر سر بر کنی غوغا، وگر دم درکشی آرام.
سه دیگر: راه بی‌برگشت، بی‌فرجام.

من اینجا بس دلم تنگ است.
و هر سازی که می‌بینم بدآهنگ است.
بیا ره توشه برداریم،
قدم در راه بی‌برگشت بگذاریم؛
ببینیم آسمانِ «هر کجا» آیا همین رنگ است؟
دیدگاه ها (۶۳)

تولد داریم تولد رود جونیم که مدتیه دیگه ترک ویس کرده و جاش خ...

تولدداریم نگین جان تولدت رو با تاخیرتبریک میگم به بزرگی خودت...

پنجشنبه است...همان روزی که دل می گیرد واشک در چشم ها جاری می...

یک روز بلند افتابیدر ابی بیکران دریاامواج ترا به من رساندندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط