باز دارم خشک و خالی می شوم
باز دارم خشک و خالی می شوم
خم شدم ، دارم سوالی می شوم
در کویری که ندارد آب و رنگ
همدل گل های قالی می شوم
اتفاقی عاشقت گشتم و باز
اتفاقی احتمالی می شوم
با تمام سینه ی خشکیده ام
پیش تو باغی خیالی می شوم
تا نمیری در کویرم از عطش
بستر رودی شمالی می شوم
بی دروغ و بی کلک ، بی هیچ حرف
سبز سبز از جنس شالی می شوم
گرچه که خود در درون شعله هام
گرچه که خالی خالی می شوم
خم شدم ، دارم سوالی می شوم
در کویری که ندارد آب و رنگ
همدل گل های قالی می شوم
اتفاقی عاشقت گشتم و باز
اتفاقی احتمالی می شوم
با تمام سینه ی خشکیده ام
پیش تو باغی خیالی می شوم
تا نمیری در کویرم از عطش
بستر رودی شمالی می شوم
بی دروغ و بی کلک ، بی هیچ حرف
سبز سبز از جنس شالی می شوم
گرچه که خود در درون شعله هام
گرچه که خالی خالی می شوم
۴.۷k
۱۸ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.