مگر چند بار دیگر به دنیا می آیم
مگر چند بار دیگر به دنیا میآیم
که یکی را بدونِ تو
بدونِ لبخندت
برسانم به انتها، و بارهایِ دیگر
با دستهایی که خاک شده اند
دوباره برویم به رویِ زمینی که رد میشوی
و باد که می آید
برساند به پیراهنت
که این گرد و خاک
چقدر عاشق آغوشِ تو بوده است
یک بار منصفانه نیست
زندگی کم است
برای من که گمت کردم
در اولین نشانه که داشتم
و آن لحنِ صدایت بود
که در ازدحامِ خیابان
در لحظه محو شد
و رهگذران
رویِ لحنِ تو
آنقدر در آمد و شد بودند
که گم کردنت بدیهی بود
درست مثل این که بدیهی است
تو گم شده ای
من پیر میشوم
و مرگ که میرسد، فکر میکند
چقدر شبیه حرفهایِ ناتمامِ
باز مانده است دهانم...
#ناهید_عرجونی
که یکی را بدونِ تو
بدونِ لبخندت
برسانم به انتها، و بارهایِ دیگر
با دستهایی که خاک شده اند
دوباره برویم به رویِ زمینی که رد میشوی
و باد که می آید
برساند به پیراهنت
که این گرد و خاک
چقدر عاشق آغوشِ تو بوده است
یک بار منصفانه نیست
زندگی کم است
برای من که گمت کردم
در اولین نشانه که داشتم
و آن لحنِ صدایت بود
که در ازدحامِ خیابان
در لحظه محو شد
و رهگذران
رویِ لحنِ تو
آنقدر در آمد و شد بودند
که گم کردنت بدیهی بود
درست مثل این که بدیهی است
تو گم شده ای
من پیر میشوم
و مرگ که میرسد، فکر میکند
چقدر شبیه حرفهایِ ناتمامِ
باز مانده است دهانم...
#ناهید_عرجونی
۳۳۸
۲۷ آبان ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.