قاتل سریالی
قاتل سریالی
★Par⑨★
ب.س: سرا دخترم برو اون نوشدنی هارو بیار
سرا: چشم 🙂
از ویو سرا
نوشدنی هارو اوردم
با لیوانا 😁
میخام امشب مست کنم و به دوست پسر فعلیم و کات کنم 🥺
(دوست پسر سرا تهیونگه)
سرا: بابا
ب.س: جانم
سرا: منم ویسگی میخام 🥺
ب.س: بیا
یه پیک ویسکی کشیده شد به چهار بطری نوشیدنی
من مست مست بودم رفتم تو اتافم و شماره تهیونگو گرفتم
سرا: الو
تهیونگ: سلام بیبی سلامت کو خانم جونم
(سرا زد زیر گریه)
سرا: 😭😭😭
تهیونگ: چی شد نفسم
سرا: هققق بیا..هققق..همون پارکی...هققق. هق.هق...که همو دیدیم 😭
تهیونگ: چشم نفسم الان
(پرش به پارک)
تهیونگ: سلام گشنگم چی شد
(سرا خودشو انداخت تو بغل تهیونگ)
سرا: بابام میخاد بزور منو شضوهر بده🥺
تهیونگ: یعنی چیییییی
سرا یعنی نمیتونیم باهم باشیم 🥺💔
تهیونگ: خیلی خب کیم سرا،، ولی بدون من هنوز دوستت دارم 🥺❤
(تهیونگ رفت)
سرا تا ساعت ها اونجا داشت گریه میکرد
وقتی رفت خونه دید جونگ کوک و باباش مست کرده بودن و از مستی خوابشون برده بود مامانشم داشت میزو جمع میکرد
سرا مامان میشه جونگ کوک تو اتاق من بخوابه 🥺(بچه عاشق شده 🤣❤)
م.س:.. اره. ا..اره.. چرا که نه
سرا: ملسیییی
م.س: خواهش
سرا اروم رفت در گوش جونگ کوک گفت : خرگوش کوچولو
کوک: هومممم
سرا: بیا تو اتاق بخواب 😁
کوک: باشه
دست کوک رو گرفت و بردش تو تاق بعد کتشو دراورد و پتو زد رو جونگ کوک و رغت پیش مامانش
سرا: ماماننن
م.س: هاااا
سرا: بابارو چی کار میکنی 😑
م.س: نمد تو برو پیش شوهرت بخواب 🤣
سرا: یاااااا ماماننننن من کلا 5 ساعته میشناسمش بعد تو بهم میگی برو پیشش بخواب؟ 😑🤣
م.س: اره دیهههه😑
سرا: باش
م.س :...
_________________________
چون حصلم ریده بود پارت اپ کردم 😁
الان یکی دیگه اپ کنم؟
★Par⑨★
ب.س: سرا دخترم برو اون نوشدنی هارو بیار
سرا: چشم 🙂
از ویو سرا
نوشدنی هارو اوردم
با لیوانا 😁
میخام امشب مست کنم و به دوست پسر فعلیم و کات کنم 🥺
(دوست پسر سرا تهیونگه)
سرا: بابا
ب.س: جانم
سرا: منم ویسگی میخام 🥺
ب.س: بیا
یه پیک ویسکی کشیده شد به چهار بطری نوشیدنی
من مست مست بودم رفتم تو اتافم و شماره تهیونگو گرفتم
سرا: الو
تهیونگ: سلام بیبی سلامت کو خانم جونم
(سرا زد زیر گریه)
سرا: 😭😭😭
تهیونگ: چی شد نفسم
سرا: هققق بیا..هققق..همون پارکی...هققق. هق.هق...که همو دیدیم 😭
تهیونگ: چشم نفسم الان
(پرش به پارک)
تهیونگ: سلام گشنگم چی شد
(سرا خودشو انداخت تو بغل تهیونگ)
سرا: بابام میخاد بزور منو شضوهر بده🥺
تهیونگ: یعنی چیییییی
سرا یعنی نمیتونیم باهم باشیم 🥺💔
تهیونگ: خیلی خب کیم سرا،، ولی بدون من هنوز دوستت دارم 🥺❤
(تهیونگ رفت)
سرا تا ساعت ها اونجا داشت گریه میکرد
وقتی رفت خونه دید جونگ کوک و باباش مست کرده بودن و از مستی خوابشون برده بود مامانشم داشت میزو جمع میکرد
سرا مامان میشه جونگ کوک تو اتاق من بخوابه 🥺(بچه عاشق شده 🤣❤)
م.س:.. اره. ا..اره.. چرا که نه
سرا: ملسیییی
م.س: خواهش
سرا اروم رفت در گوش جونگ کوک گفت : خرگوش کوچولو
کوک: هومممم
سرا: بیا تو اتاق بخواب 😁
کوک: باشه
دست کوک رو گرفت و بردش تو تاق بعد کتشو دراورد و پتو زد رو جونگ کوک و رغت پیش مامانش
سرا: ماماننن
م.س: هاااا
سرا: بابارو چی کار میکنی 😑
م.س: نمد تو برو پیش شوهرت بخواب 🤣
سرا: یاااااا ماماننننن من کلا 5 ساعته میشناسمش بعد تو بهم میگی برو پیشش بخواب؟ 😑🤣
م.س: اره دیهههه😑
سرا: باش
م.س :...
_________________________
چون حصلم ریده بود پارت اپ کردم 😁
الان یکی دیگه اپ کنم؟
۶.۵k
۱۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.