یه کات کوتاه و طنز اکسو حتما بخونین
یه کات کوتاه و طنز اکسو حتما بخونین
بکهیون:آه... ای ملعون!تو پدر مرا کشتی!
سهون:هیونگ اینا تو سناریو نبود!:/
بکهیون:آخ .. ببخشید ببخشید ... یبار دیگه...اهمممم... بانوی من شما برای اینکار زیادی جوان هستید!
سهون:هیونگ اینم دیالوگه دی اوئه:/
بکهیون:ای درد..پس من باید چه زری بزنم تو این سریال؟!
سهون:هیونگ تو کارگردانی-_-
بکهیون:جدی؟!با من شوخی نکن!!!
سهون:هیونگ وقت نداریم!!
بکهیون:باشه باشه...کااااااات!
سهون:چرا کات میدی؟!
بکهیون:هولم نکن نکبتتتتتت بزار حس بگیرم!!
دی.او:اینا چه دیالوگای تخـ*ـی ایه که واس من نوشتید؟!
کای:خوبه حداقل تو دیالوگ داری هیونگ..من همونم ندارم:/
دی.او:مگه نقش به فا*ک رفته ت چیه؟!
کای:من نقش ستون قصر ملکه رو بازی میکنم!!
دی.او:پس حواست باشه من خوب تو فیلم بیوفتم!
کای:o_o
کریس:آن خائن را گردن بزنید!!
سوهو:درک نمیکنم چرا نقش پادشاهو به تو دادن
کریس:توانایی و لیاقت من رو ملاک این نقش قرار دادن!!
سوهو:یه دیالوگ بگو جون من:|
کریس:مطمئنی که از شدت هیجان پس نمیوفتی؟!
سوهو:عَره:/
کریس:یک..دو..سه..حمــلههههههه!!
سوهو:
کریس:
سوهو:یادت نره سیفونو بکشی
لی:آه خداوندگارا به من قدرتی بده تا انتقام مرگ پدرم را بگیرم!
سوهو:جووون..چه سِسْکی!
لی:سوهو نمیخوای نقشتو تمرین کنی؟!
سوهو:وزیراعظم بودن دیگه تمرین میخواد؟!چارتا چرت و پرت میگم شاهو شست و شوی مغزی میدم میرینم تو مملکت دیگه!:/
کریس:این پادشاه از اون پادشاها نیس که با چارتا چرت و پرت تو خر بشه!
سوهو:خواهیم دید!
کای:تا کی باید نقش ستونو ایفا کنم؟!
بکهیون:تا وقتی شیومین بیاد!!
چانیول:من در لباس وزیر جنگ همین الان یهویی{چیلیک}
سهونن:این چارهزار بار چانیول هیونگ تو وزیر جنگ نیستی!!تو خواننده ی درباری!
چانیول:ولی من میخوام وزیر جنگ باشم!{چیلیک}
بکهیون:نمیشه:|
چانیول:چرا؟{چیلیک}
بکهیون:چون من کارگردانم!
دی.او:دلیلت کمرمو شکست نوتلا..
تائو:این نشان محافظ سلطنتی بزرگ تائوئه کومانه!احترااام بذارید!
چن:بیشین باو تا بومو نکردم تو حلقت:|
بکهیون:چن شیو الان تو سوپ رشته ی وسط سفره س.درست بگیرششش!
سهون:خیله خووووب یه بار دیگه نقشارو مرور میکنیم!!
کریس پادشاه یه داهاتی
تائو الکی مثلا محافظ دربار
لی یه بدبختی که میخواد انتقام باباشو بگیره!
سوهو وزیر نکبت اعظم
سوهو:خیلی هم به خودم افتخار میکنم
سهون:نپر وسط حرفم خب ادامه..
دی.او پرنسس یکی از دهاتای بغل
چانیول مطرب دربار
چانیول:من میخوام وزیرجنگ باشم{چیلیک}
سهون:نقشا از قبل انتخاب شدن انقد پارازیت نشید وسط حرفام-_-
خودم سرآشپز مطبخ و مامور مخفی دربار!
چانیول:حتی نقش توی بچه از من بهتره!!
سهون:چانیول خفه شو..ریدی تو تمرکزم!!
چانیول:ریدم تو تمرکز سهون همین الان یهویی{چیلیک}
سهون:
لوهان بازرگان کلاهبردار چینی!
لوهان:من سوال دارم!
سهون:بپرس:/
لوهان:من چرا باید کلاهبردار باشم؟!
سهون:سوال خوبی بود!خب ادامه ی نقشا:
چن ولیعهد آینده ی مملکت
کریس:سرشو باید بکنم زیر آب پس:|
چن:همه هیونگ دارن منم هیونگ دارم:|
شیومین:من رسیدمممم!!سلام سلام سلام!!
چن:اره رسیدی داشدی سفره رو هم میلومبودی
سهون:بابا دو دیقه ببندید چاها حمومتونو دیگه:/
شیومین:مردم چه بی اعصابن:|سلامم نمیشه داد:|
سهون:
کای و شیومین ستون های قصر
کای:پایین تنه م از شدت ابهت و قشنگی نقشم دریده شد:|
شیومین:ناموسا با چه منطقی من ستون شدم اشپز باید من میشدممممم
چن:ثبات و سکونت تو تو ی محل مناسبتره اشپز تو بودی اشپرخونه ب گا میرفت^^
سهون:نفهمای گراز..برید گمشید نخواستم فیلم بسازم اصن..
بکهیون:خوبه من کارگردانمااااا...
لی:یه سوال بکهیون !
بکهیون:بپرس!؟
لی:مگه ما الان فیلمبرداری نداریم؟!
بکهیون:چرا داریم..
لی:پس فیلمبردارا کجان؟!
بکهیون:شیومین هیونگ؟!فیلمبردارا کجان؟!
شیومین:هیمچوم موم هوووووم هوووم..
بکهیون:خو قورت بده اون بی صاحابو.
شیومین:عاخیش.فیلمبردار نداریم!
بکهیون:سهون مگه من مسخرتم
سهون:
دی.او:وای بحالتون ایه غذام بسوزه
کای:همکاری زیبایی بود با اجازه من میرم کلیسا آب مقدس غرغره کنم
کریس:حق ندارید تاج و تخت منو ازم بگیرید!
دی.او:جم شین گمشین خونتون باو:/
لی:پس من کی باید انتقام بابامو بگیرم؟!
سوهو:پاشو بریم خوابگاه از من انتقام بگیر
شومین:این همه از صب تاشب ستون وایسا آخرش زارت.ناهار هم ندادین بخوریم
چن:خوبه همین دو دقیقه پیش اومدی:/و از وسط سوپ رشته جمعت کردم
لوهان:عاغا من رفتم چین..خدافس
کای:منم با خودت ببر..
لی سومان:همون بهتر این دور و ور آفتابی نشدم:|
چانیول:این بخاطر اینه که نذاشتین من وزیرجنگ باشم..
سهون:خفه باش..
چانیول: سهون خیلی بیشور شده سهون بی ادب و منه مظلوم همین الان یهویی{چیلیک}
کریس:جم کنید بریم خونه.
کای:لانچیکوهام تو جسم گلژی سلولای بینابینی تون.
لوهان:برادر من فحش نده..مود
بکهیون:آه... ای ملعون!تو پدر مرا کشتی!
سهون:هیونگ اینا تو سناریو نبود!:/
بکهیون:آخ .. ببخشید ببخشید ... یبار دیگه...اهمممم... بانوی من شما برای اینکار زیادی جوان هستید!
سهون:هیونگ اینم دیالوگه دی اوئه:/
بکهیون:ای درد..پس من باید چه زری بزنم تو این سریال؟!
سهون:هیونگ تو کارگردانی-_-
بکهیون:جدی؟!با من شوخی نکن!!!
سهون:هیونگ وقت نداریم!!
بکهیون:باشه باشه...کااااااات!
سهون:چرا کات میدی؟!
بکهیون:هولم نکن نکبتتتتتت بزار حس بگیرم!!
دی.او:اینا چه دیالوگای تخـ*ـی ایه که واس من نوشتید؟!
کای:خوبه حداقل تو دیالوگ داری هیونگ..من همونم ندارم:/
دی.او:مگه نقش به فا*ک رفته ت چیه؟!
کای:من نقش ستون قصر ملکه رو بازی میکنم!!
دی.او:پس حواست باشه من خوب تو فیلم بیوفتم!
کای:o_o
کریس:آن خائن را گردن بزنید!!
سوهو:درک نمیکنم چرا نقش پادشاهو به تو دادن
کریس:توانایی و لیاقت من رو ملاک این نقش قرار دادن!!
سوهو:یه دیالوگ بگو جون من:|
کریس:مطمئنی که از شدت هیجان پس نمیوفتی؟!
سوهو:عَره:/
کریس:یک..دو..سه..حمــلههههههه!!
سوهو:
کریس:
سوهو:یادت نره سیفونو بکشی
لی:آه خداوندگارا به من قدرتی بده تا انتقام مرگ پدرم را بگیرم!
سوهو:جووون..چه سِسْکی!
لی:سوهو نمیخوای نقشتو تمرین کنی؟!
سوهو:وزیراعظم بودن دیگه تمرین میخواد؟!چارتا چرت و پرت میگم شاهو شست و شوی مغزی میدم میرینم تو مملکت دیگه!:/
کریس:این پادشاه از اون پادشاها نیس که با چارتا چرت و پرت تو خر بشه!
سوهو:خواهیم دید!
کای:تا کی باید نقش ستونو ایفا کنم؟!
بکهیون:تا وقتی شیومین بیاد!!
چانیول:من در لباس وزیر جنگ همین الان یهویی{چیلیک}
سهونن:این چارهزار بار چانیول هیونگ تو وزیر جنگ نیستی!!تو خواننده ی درباری!
چانیول:ولی من میخوام وزیر جنگ باشم!{چیلیک}
بکهیون:نمیشه:|
چانیول:چرا؟{چیلیک}
بکهیون:چون من کارگردانم!
دی.او:دلیلت کمرمو شکست نوتلا..
تائو:این نشان محافظ سلطنتی بزرگ تائوئه کومانه!احترااام بذارید!
چن:بیشین باو تا بومو نکردم تو حلقت:|
بکهیون:چن شیو الان تو سوپ رشته ی وسط سفره س.درست بگیرششش!
سهون:خیله خووووب یه بار دیگه نقشارو مرور میکنیم!!
کریس پادشاه یه داهاتی
تائو الکی مثلا محافظ دربار
لی یه بدبختی که میخواد انتقام باباشو بگیره!
سوهو وزیر نکبت اعظم
سوهو:خیلی هم به خودم افتخار میکنم
سهون:نپر وسط حرفم خب ادامه..
دی.او پرنسس یکی از دهاتای بغل
چانیول مطرب دربار
چانیول:من میخوام وزیرجنگ باشم{چیلیک}
سهون:نقشا از قبل انتخاب شدن انقد پارازیت نشید وسط حرفام-_-
خودم سرآشپز مطبخ و مامور مخفی دربار!
چانیول:حتی نقش توی بچه از من بهتره!!
سهون:چانیول خفه شو..ریدی تو تمرکزم!!
چانیول:ریدم تو تمرکز سهون همین الان یهویی{چیلیک}
سهون:
لوهان بازرگان کلاهبردار چینی!
لوهان:من سوال دارم!
سهون:بپرس:/
لوهان:من چرا باید کلاهبردار باشم؟!
سهون:سوال خوبی بود!خب ادامه ی نقشا:
چن ولیعهد آینده ی مملکت
کریس:سرشو باید بکنم زیر آب پس:|
چن:همه هیونگ دارن منم هیونگ دارم:|
شیومین:من رسیدمممم!!سلام سلام سلام!!
چن:اره رسیدی داشدی سفره رو هم میلومبودی
سهون:بابا دو دیقه ببندید چاها حمومتونو دیگه:/
شیومین:مردم چه بی اعصابن:|سلامم نمیشه داد:|
سهون:
کای و شیومین ستون های قصر
کای:پایین تنه م از شدت ابهت و قشنگی نقشم دریده شد:|
شیومین:ناموسا با چه منطقی من ستون شدم اشپز باید من میشدممممم
چن:ثبات و سکونت تو تو ی محل مناسبتره اشپز تو بودی اشپرخونه ب گا میرفت^^
سهون:نفهمای گراز..برید گمشید نخواستم فیلم بسازم اصن..
بکهیون:خوبه من کارگردانمااااا...
لی:یه سوال بکهیون !
بکهیون:بپرس!؟
لی:مگه ما الان فیلمبرداری نداریم؟!
بکهیون:چرا داریم..
لی:پس فیلمبردارا کجان؟!
بکهیون:شیومین هیونگ؟!فیلمبردارا کجان؟!
شیومین:هیمچوم موم هوووووم هوووم..
بکهیون:خو قورت بده اون بی صاحابو.
شیومین:عاخیش.فیلمبردار نداریم!
بکهیون:سهون مگه من مسخرتم
سهون:
دی.او:وای بحالتون ایه غذام بسوزه
کای:همکاری زیبایی بود با اجازه من میرم کلیسا آب مقدس غرغره کنم
کریس:حق ندارید تاج و تخت منو ازم بگیرید!
دی.او:جم شین گمشین خونتون باو:/
لی:پس من کی باید انتقام بابامو بگیرم؟!
سوهو:پاشو بریم خوابگاه از من انتقام بگیر
شومین:این همه از صب تاشب ستون وایسا آخرش زارت.ناهار هم ندادین بخوریم
چن:خوبه همین دو دقیقه پیش اومدی:/و از وسط سوپ رشته جمعت کردم
لوهان:عاغا من رفتم چین..خدافس
کای:منم با خودت ببر..
لی سومان:همون بهتر این دور و ور آفتابی نشدم:|
چانیول:این بخاطر اینه که نذاشتین من وزیرجنگ باشم..
سهون:خفه باش..
چانیول: سهون خیلی بیشور شده سهون بی ادب و منه مظلوم همین الان یهویی{چیلیک}
کریس:جم کنید بریم خونه.
کای:لانچیکوهام تو جسم گلژی سلولای بینابینی تون.
لوهان:برادر من فحش نده..مود
۱۸.۷k
۲۰ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.