دلـتـنـگ دلـتـنـگـم ، بـی تـاب بـی تـابم
دلـتـنـگ دلـتـنـگـم ، بـی تـاب بـی تـابم
بـیـدار بـیـدارم ، امـشـب نـمـیـخـوابــم
از تـو چـه پـنهـون باز ، خواب تو رو دیدم
از تـرس بـیـداری ، تـا گــریـه خـنـدیــدم
از تـو چـه پـنـهــون بـاز ، پـروانـه دلـگـیره
امروز راهی شو، فردا دیگه دیـره
دلـتـنـگ دلـتـنـگـم ، بـی تـاب بـی تـابم
بـیـدار بـیـدارم ، امـشـب نـمـیـخـوابــم
بارون نـمـیـبـاره ، تــو ایــن کـــویـــر درد
بانـوی شـبـنـم پوش به خونمون برگرد
بـه خـونـمـون بـرگـرد ، بـانـوی بــیـداری
تـو کـه گــل خـورشـیــد رو دامنت داری
خورشید و میبردند ، تو گریه می کردی
تـعـبـیـر خـوابــم شــد ایـنکه تو برگردی
خورشید و میبردند ، تو گریه می کردی
تـعـبـیـر خـوابــم شــد ایـنکه تو برگردی
دلـتـنـگ دلـتـنـگـم ، بـی تـاب بـی تـابم
بـیـدار بـیـدارم ، امـشـب نـمـیـخـوابــم(تقدیم به هدی جون که ازاولین روزهای نصب ویس تا الان با من همراه بود باتوجه به اینکه قصیدهای عربیم متوجه نمیشود)
بـیـدار بـیـدارم ، امـشـب نـمـیـخـوابــم
از تـو چـه پـنهـون باز ، خواب تو رو دیدم
از تـرس بـیـداری ، تـا گــریـه خـنـدیــدم
از تـو چـه پـنـهــون بـاز ، پـروانـه دلـگـیره
امروز راهی شو، فردا دیگه دیـره
دلـتـنـگ دلـتـنـگـم ، بـی تـاب بـی تـابم
بـیـدار بـیـدارم ، امـشـب نـمـیـخـوابــم
بارون نـمـیـبـاره ، تــو ایــن کـــویـــر درد
بانـوی شـبـنـم پوش به خونمون برگرد
بـه خـونـمـون بـرگـرد ، بـانـوی بــیـداری
تـو کـه گــل خـورشـیــد رو دامنت داری
خورشید و میبردند ، تو گریه می کردی
تـعـبـیـر خـوابــم شــد ایـنکه تو برگردی
خورشید و میبردند ، تو گریه می کردی
تـعـبـیـر خـوابــم شــد ایـنکه تو برگردی
دلـتـنـگ دلـتـنـگـم ، بـی تـاب بـی تـابم
بـیـدار بـیـدارم ، امـشـب نـمـیـخـوابــم(تقدیم به هدی جون که ازاولین روزهای نصب ویس تا الان با من همراه بود باتوجه به اینکه قصیدهای عربیم متوجه نمیشود)
۱.۱k
۱۰ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.