تو نمیدونی چیزی از من
تـو نـمیـدونـی چیـزی از مَـن...
مَـن هَـمـیـشـه آدمـی بودم کـه اجازه دادم دیگران همـه ناراحـتـیشـونو سَـرم خالـی کنند...
سـکوتــ کردم...
اشکم رو در آوردن...
حـرفی نـزدم....
قلبـمو شکـوندن...
ساکت موندمو اشک ریختـم...
اگِـه چیـزی نمـیگم برای اینه که دیگه نمـیخوام همه چی بدتر شه... :)
#دلنوشته
مَـن هَـمـیـشـه آدمـی بودم کـه اجازه دادم دیگران همـه ناراحـتـیشـونو سَـرم خالـی کنند...
سـکوتــ کردم...
اشکم رو در آوردن...
حـرفی نـزدم....
قلبـمو شکـوندن...
ساکت موندمو اشک ریختـم...
اگِـه چیـزی نمـیگم برای اینه که دیگه نمـیخوام همه چی بدتر شه... :)
#دلنوشته
- ۸۲۴
- ۲۹ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط