به شیشه می زد
به شیشه می زد،
پرده را کنار زدم
تعارفش کردم
"قدمت روی چشم هام،
خوش آمدی باران جان"
حالا سالهاست که مهمانم شده!
اگر نه مرد که گریه نمی کند ...
#حمید_جدیدی
پرده را کنار زدم
تعارفش کردم
"قدمت روی چشم هام،
خوش آمدی باران جان"
حالا سالهاست که مهمانم شده!
اگر نه مرد که گریه نمی کند ...
#حمید_جدیدی
- ۱.۵k
- ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط