اِمروز وقتی بارون زَد...
اِمروز وقتی بارون زَد...
درحالی که قَدَم هامو تُند می کردم و از وسَطِ سیلی که تو خیابون راه اُفتاده بود می گُذَشتم...
وقتی دیدم،اون دختَر و پسرِ جوون چجوری زیرِ بارون برای هَم دلبَری می کُنَن...
دقیقا اونجایی که دیدم بیخیالِ زمان و مکان قدم می زَنَن و نگرانِ خیس شُدنشون نیستَن اصلا...!
دقیقا همونجا یادم افتاد چه حیف که من و تو خاطرات مشترکی زیرِ بارون نداشتیم باهم... :)
اره شایَد عجیب باشه آدم با کسی که دوسِش داره خاطره ی یه روز بارونی نداشته باشه؛
اما حالا که نیستی و هیچ خاطره ای نساختیم خیلیم بد نشد..!
وگَرنه همه ی روزای بارونیِ بدونِ تُ برام مثلِ زهر تلخُ تلخ تر می شد...
#نیلی_ق
@dardeh_moshtarak
درحالی که قَدَم هامو تُند می کردم و از وسَطِ سیلی که تو خیابون راه اُفتاده بود می گُذَشتم...
وقتی دیدم،اون دختَر و پسرِ جوون چجوری زیرِ بارون برای هَم دلبَری می کُنَن...
دقیقا اونجایی که دیدم بیخیالِ زمان و مکان قدم می زَنَن و نگرانِ خیس شُدنشون نیستَن اصلا...!
دقیقا همونجا یادم افتاد چه حیف که من و تو خاطرات مشترکی زیرِ بارون نداشتیم باهم... :)
اره شایَد عجیب باشه آدم با کسی که دوسِش داره خاطره ی یه روز بارونی نداشته باشه؛
اما حالا که نیستی و هیچ خاطره ای نساختیم خیلیم بد نشد..!
وگَرنه همه ی روزای بارونیِ بدونِ تُ برام مثلِ زهر تلخُ تلخ تر می شد...
#نیلی_ق
@dardeh_moshtarak
۷۶۵
۳۰ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.