لکه ی ننگی که عمری پای تو سوخته ام

لَکه یِ نَنگی که عُمری پایِ تو سوختِه اَم
با تمامِ سَعی خود سَر دَر گریبان شده ام

در هَمان لَحظه زَدَم آتش تمامِ خاطِراتَت را
از هَمان خاطِره هایی که گِریان شده ام
دیدگاه ها (۱)

‎وقتی انقدر بزرگ باشی که با رفتنت، تمام دنیا برات زانو بزنن،...

من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس ، کس نمیگردد بدی...

نه از مهر و نه از کین می نویسمنه از کفر و نه از دین می نویسم...

در یک نخ سیگار چه موادی وجود دارد ؟نیکوتین : ماده ضد حشرهاسی...

سالها در غزلِ خویش دم از یار زدمرفتم و نامِ تو را در همه جا ...

سیصد و شصت و پنج روز با تو---روز اول

فصل پریشان شدنم را ببین! بی سر و سامان شدنم را ببین…بی تو فر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط