آنکه در صحن تو دنبال شفا آمده بود
آنکه در صحن تو دنبال شفا آمده بود
با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
از همینجا که نشستم حرمت معلوم است
پرچمِ سبزِ پُر از پیچ و خمت معلوم است
گنبدِ زردِ تو تابید ، هوا روشن شد
همهجا منظرهٔ صبحدمت معلوم است
یک نفر گفت رضا و همه گفتند رضا
از همینجا همهٔ آن عظمت معلوم است
دل ما ریخته در صحن ، تمامش زیرِ
جاروی کارگرِ محترمت معلوم است
عاقبت نوکر خود را به حرم خواهی برد
شک ندارم بخدا از کرمت معلوم است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
🍁🕊🍁🕊🌸🕊🍁🕊🍁
با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا
نگهش کردی و با دیده ی دریا برگشت
از همینجا که نشستم حرمت معلوم است
پرچمِ سبزِ پُر از پیچ و خمت معلوم است
گنبدِ زردِ تو تابید ، هوا روشن شد
همهجا منظرهٔ صبحدمت معلوم است
یک نفر گفت رضا و همه گفتند رضا
از همینجا همهٔ آن عظمت معلوم است
دل ما ریخته در صحن ، تمامش زیرِ
جاروی کارگرِ محترمت معلوم است
عاقبت نوکر خود را به حرم خواهی برد
شک ندارم بخدا از کرمت معلوم است
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)
🍁🕊🍁🕊🌸🕊🍁🕊🍁
۲.۲k
۰۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.