طرح خوانش ده روز آخر
#طرح_خوانش_ده_روز_آخر
#فصل_هفتم
#قسمت_پنجاه_و_چهارم
____🍃🌸🍃🌸🍃____
گفتم:«چی شده ابراهیم؟»
گفت:« چند نفر از سمت العیس در حال نزدیک شدن به ما هستند.»
سریع دو طرف شکاف خاکریز موضع گرفتیم. مخفی شدیم و آماده تیراندازی.
ابراهیم گفت:« ممکنه گشتی های دشمن باشند؛ اگر از خاکریز رد شدند بزنیم بهشان.» دستمان روی ماشه بود، ابراهیم دیده بانی می کرد و هر چند ثانیه سرک می کشید تا مطمئن شود تا مسیرشان را گم نکنیم. هر لحظه نزدیک و نزدیک تر می شدند. نفسمان در سینه حبس شده بود و آماده کشیدن ماشه. ابراهیم هم آماده شده بود. یکی از آنها که جلوتر از همه بود به دهانه شکاف خاکریز رسید و ایستاد. تا ما را دید و من هم خواستم شلیک کنم دست هایش را بالا برد و گفت «صدیق» یعنی ما خودی هستیم. خدا خیلی رحم کرد. در کسری از ثانیه نزدیک بود بزنیم بهشان. جلوتر که آمدند ازشان پرس و جو که کردیم متوجه شدیم از نیروهای شناسایی یگان حیدریون هستند که بدون هماهنگی با ما وارد منطقه شده بودند. قرار نبود یگان دیگری تیم شناسایی وارد منطقه کند. متاسفانه گاهی این جور ناهماهنگیها در منطقه به وجود میآمد.
مشغول صحبت و تبادل اطلاعات با آنها بودیم که متوجه شدیم خطوط بیسیم شلوغ شده، دقت که کردیم شنیدیم حامد و حیدر دچار دردسر شده اند. ظاهراً حین انجام عملیات شناسایی از محور البرنه به العیس متوجه گروهی مسلح شده بودند که در حال پیشروی و هجوم به سمت البرنه بودهاند.
🔻ادامه دارد...
─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─
🎁 #عارفان_مجاهد #شهید_عشریه #شهید_طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
🔗 | @arefanemojahed
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ نشرش با شما
#فصل_هفتم
#قسمت_پنجاه_و_چهارم
____🍃🌸🍃🌸🍃____
گفتم:«چی شده ابراهیم؟»
گفت:« چند نفر از سمت العیس در حال نزدیک شدن به ما هستند.»
سریع دو طرف شکاف خاکریز موضع گرفتیم. مخفی شدیم و آماده تیراندازی.
ابراهیم گفت:« ممکنه گشتی های دشمن باشند؛ اگر از خاکریز رد شدند بزنیم بهشان.» دستمان روی ماشه بود، ابراهیم دیده بانی می کرد و هر چند ثانیه سرک می کشید تا مطمئن شود تا مسیرشان را گم نکنیم. هر لحظه نزدیک و نزدیک تر می شدند. نفسمان در سینه حبس شده بود و آماده کشیدن ماشه. ابراهیم هم آماده شده بود. یکی از آنها که جلوتر از همه بود به دهانه شکاف خاکریز رسید و ایستاد. تا ما را دید و من هم خواستم شلیک کنم دست هایش را بالا برد و گفت «صدیق» یعنی ما خودی هستیم. خدا خیلی رحم کرد. در کسری از ثانیه نزدیک بود بزنیم بهشان. جلوتر که آمدند ازشان پرس و جو که کردیم متوجه شدیم از نیروهای شناسایی یگان حیدریون هستند که بدون هماهنگی با ما وارد منطقه شده بودند. قرار نبود یگان دیگری تیم شناسایی وارد منطقه کند. متاسفانه گاهی این جور ناهماهنگیها در منطقه به وجود میآمد.
مشغول صحبت و تبادل اطلاعات با آنها بودیم که متوجه شدیم خطوط بیسیم شلوغ شده، دقت که کردیم شنیدیم حامد و حیدر دچار دردسر شده اند. ظاهراً حین انجام عملیات شناسایی از محور البرنه به العیس متوجه گروهی مسلح شده بودند که در حال پیشروی و هجوم به سمت البرنه بودهاند.
🔻ادامه دارد...
─┅🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃┅─
🎁 #عارفان_مجاهد #شهید_عشریه #شهید_طهماسبی
🌐 | www.aref-e-mojahed.ir
🔗 | @arefanemojahed
📧 | info@aref-e-mojahed.ir
✅ نشرش با شما
۷۶۳
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.