نزدیک شصت سال پیش مداح معروف وبزرگ تهران یعنی اقای مدیری که ایام محرم ...

...
نزدیک شصت سال پیش مداح معروف وبزرگ تهران یعنی اقای مدیری .که ایام محرم تمام هیاتهای بزرگ و معروف دعوتش میکردند.یک سال متوسل به امام حسین شد وخواست که آن سال درجایی مداحی کند که مورد توجه ارباب باشد.وان روضه از همه جا نزد امام عزیز تر باشد.شب امام به خوابش امد وگفت مدیری من به همه جا وهمه روضه ها نظر دارم .اقای مدیری روی پایش افتاد وازش خواست که بهترین جایی که ارباب به انجا توجه ویژه دارد را معرفی کند .امام حسین گفت برو فلان ادرس ما توجه بسیار ویژه به ان مجلس داریم.اقای مدیری از خواب بیدار شد.وهرچه فکرکرد به این ادرس هیچ هیات بزرگ ومعروفی رو نمیشناخت.سریع به ادرس مذکور مراجعه کرد.رسید به درب منزل محقری در کوچه ای درب زد دید پیر زن قد خمیده ای در را باز کرد.پرسید مادر اینجا روضه دارید گفت بله ولی روضه خوانمان نیامده.گفت من بلدم.پیر زن هم گفت پس بگذارید همسایه ها رو خیر کنم .رفت داخل اتاقی کوچک ولی مملو از معنویت وصداقت.روضه را خواند وقتی تمام شد پیر زن فهمید که مداح خوب و حرفه ای هست گفت میشه تا اخر دهه بیایی روضه بخوانی .گفت چشم تا هروقت بگی میام میخوانم اقای مدیری نقل میکند .روز اخر که تمام شد وخدا حافظی کردم پیر زن پاکتی به من داد.من ناراحت شدم گفتم من نمیگیرم .گفت پسرم بگیر من یکسال کلفتی و رخت شویی میکنم تا بتوانم خرج روضه ارباب رو در بیاورم .
این حکایت پر از درس و اموزه های اخلاقیه .میخواد بگه امام حسین به بزرگ وکوچک بودن هیات وجمعیت و نوع مداح ونوع غذا نگاه نمیکنه بلکه اخلاص وپاکی رو میبیند.روضه و عزایی مقبول درگاهش هست که عشق و پاکی ی صداقت دران باشد
دیدگاه ها (۴)

بِأبی أنتَ وَاُمّی لَقَد عَظُمَ مُصابی بِکَ ..... واحسیناه ....

اللهُمَّ لَکَ الحَمدُ حَمدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلی مُصابِهِ...

گروهی دیشب در اهواز کتاب نذر می دادنداستان‌ها > خوزستان - در...

ﺧﺪﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯾﺎ .....ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺎﺑﺖ ﻫﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺷﻤﻌﯽ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط