چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام
چنان گرفتــــــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام
که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام
نه آشنایی ام امـــــروزی است با تو همین
کـــه می شناسمت از خوابهای کودکی ام
عروسوار خیـــــــــــــــــال منی که آمده ای
دوباره باز به مهمانی عروســـــــــــــکی ام
همین نه بانوی شــــعر منی که مدحت تو
به گوش می رسد از بانگ چنگ رودکی ام
نسیم و نخ بده از خاک تا رهـــــــــــا بشود
به یک اشــــــــــــــاره ی تو روح بادباکی ام
چه برکـــه ای تو که تا آب، آبی است در آن
شنـــــــاور است همه تار و پود جلبکی ام
به خون خود شوم آبروی عشــــــــــق آری
اگر مدد برســـــــــــــاند سرشت بابکی ام
کنــــــــار تو نفسی با فراغ دل بکـــــــشم
اگر امــــــــــان بدهد سرنوشت بختکی ام #حسین_منزوی
#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکر نو
که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام
نه آشنایی ام امـــــروزی است با تو همین
کـــه می شناسمت از خوابهای کودکی ام
عروسوار خیـــــــــــــــــال منی که آمده ای
دوباره باز به مهمانی عروســـــــــــــکی ام
همین نه بانوی شــــعر منی که مدحت تو
به گوش می رسد از بانگ چنگ رودکی ام
نسیم و نخ بده از خاک تا رهـــــــــــا بشود
به یک اشــــــــــــــاره ی تو روح بادباکی ام
چه برکـــه ای تو که تا آب، آبی است در آن
شنـــــــاور است همه تار و پود جلبکی ام
به خون خود شوم آبروی عشــــــــــق آری
اگر مدد برســـــــــــــاند سرشت بابکی ام
کنــــــــار تو نفسی با فراغ دل بکـــــــشم
اگر امــــــــــان بدهد سرنوشت بختکی ام #حسین_منزوی
#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکر نو
۵۵۵
۰۹ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.