*دخترک دفتی آبی رنگو باز کرد
*دخترک دفتی آبی رنگو باز کرد
همون دفتر اسرار آمیز دلنوشتهها
و آروم شروع کرد ب خوندن:
-کار هر روز من دیدن توعه...
دیدن چشاته...
دیدن خندههاته...
دیدن شیطونیاته...
دیدن جز ب جز صورتته...
کار هر روز من دیدن عکساته، عکسایی ک فقط ب ی نقطه خیره شدن، ن زندهن و ن حسی دارن...
اما برای من زندهن، پر از حس شیرین عشقن، با من حرف میزنن...
همیشه وقتی دلتنگت میشم، دونه دونه عکساتو رد میکنم...
فیلماتو میبینم...
دلنوشته مینویسم و اونقدری گریه میکنم ک کلمههای دفترم تار میشن...
همیشه وفتی فیلماتو میبینم ب تمام آدمایی ک کنارتن و باهات حرف میزنن حسودیم میشه...
همیشه وقتی بهت فکر میکنم ی لبخند گوشه لبم میشینه و صورتم خیس میشه؛ خیسِ خیس...
همیشه... شب ک میشه چشامو میبندم و تورو تصور میکنم، تو رویاهام؛ کنارم؛ دستامو گرفتی و با اون لبخند بی نظیرت بهم نگاه میکنی...
میدونی... من رویاهامو خیلی دوس دارم...
چون تنها جاییه ک تو هستی...
ک من هستم...
ک همیشه کنارمی...
رویاهای من پر از حس شیرین بودنته...
رویاهای من پر از حس قشنگ توعه...
میدونی همیشه راجبت نوشتم و مینویسم؛ اما متاسفانه هیچ وقت حسم بهتو نمیتونم روی کاغذ بیارم؛ چون کلمهها کمن؛ خیلی کم...
میدونی خیلی درد داره؛ من تورو دوس دارم، اما تو حتی از وجود من خبر نداری...
من واسه هر لبخندت جون میدم اما، تو نمیدونی....
ما حتی زیر ی آسمونم نیستیم، تو اونور دنیایی و من اینور دنیا...
من حتی نمیتونم ببینمت...
حتی نمیتونم دستاتو بگیرم...
اما عشقی ک تو ب من دادی، حسی ک توی قلبم ب وجود آوردی، هیچ وقت کم نمیشه...
و من تا آخرین نفس...
تا مرگ آخرین شقایق...
بی وقفه... دوست دارم...♡
*قطره اشک سمجی از گوشه چِشم دخترک پایین اومد
دفتر آبی رنگو بست و اونو روی سنگ مشکی جلوش گذاشت؛ دستی روی سنگ کشید و آروم گفت:
+مطمئنم قلبت هنورم زیر این همه خاک براش میزنه!!! تو هنوزم عاشقشی!!!
عاشق لی دونگهه!!!
لبخند تلخی زد؛ دفترو آروم برداشت و از سنگ مشکیای ک اسم تانیا روش هک شده بود دور شد...
• #Donghae
• #SUPERJUNIOR
• #Hearttext
• #دلنوشتم
#جذاب
همون دفتر اسرار آمیز دلنوشتهها
و آروم شروع کرد ب خوندن:
-کار هر روز من دیدن توعه...
دیدن چشاته...
دیدن خندههاته...
دیدن شیطونیاته...
دیدن جز ب جز صورتته...
کار هر روز من دیدن عکساته، عکسایی ک فقط ب ی نقطه خیره شدن، ن زندهن و ن حسی دارن...
اما برای من زندهن، پر از حس شیرین عشقن، با من حرف میزنن...
همیشه وقتی دلتنگت میشم، دونه دونه عکساتو رد میکنم...
فیلماتو میبینم...
دلنوشته مینویسم و اونقدری گریه میکنم ک کلمههای دفترم تار میشن...
همیشه وفتی فیلماتو میبینم ب تمام آدمایی ک کنارتن و باهات حرف میزنن حسودیم میشه...
همیشه وقتی بهت فکر میکنم ی لبخند گوشه لبم میشینه و صورتم خیس میشه؛ خیسِ خیس...
همیشه... شب ک میشه چشامو میبندم و تورو تصور میکنم، تو رویاهام؛ کنارم؛ دستامو گرفتی و با اون لبخند بی نظیرت بهم نگاه میکنی...
میدونی... من رویاهامو خیلی دوس دارم...
چون تنها جاییه ک تو هستی...
ک من هستم...
ک همیشه کنارمی...
رویاهای من پر از حس شیرین بودنته...
رویاهای من پر از حس قشنگ توعه...
میدونی همیشه راجبت نوشتم و مینویسم؛ اما متاسفانه هیچ وقت حسم بهتو نمیتونم روی کاغذ بیارم؛ چون کلمهها کمن؛ خیلی کم...
میدونی خیلی درد داره؛ من تورو دوس دارم، اما تو حتی از وجود من خبر نداری...
من واسه هر لبخندت جون میدم اما، تو نمیدونی....
ما حتی زیر ی آسمونم نیستیم، تو اونور دنیایی و من اینور دنیا...
من حتی نمیتونم ببینمت...
حتی نمیتونم دستاتو بگیرم...
اما عشقی ک تو ب من دادی، حسی ک توی قلبم ب وجود آوردی، هیچ وقت کم نمیشه...
و من تا آخرین نفس...
تا مرگ آخرین شقایق...
بی وقفه... دوست دارم...♡
*قطره اشک سمجی از گوشه چِشم دخترک پایین اومد
دفتر آبی رنگو بست و اونو روی سنگ مشکی جلوش گذاشت؛ دستی روی سنگ کشید و آروم گفت:
+مطمئنم قلبت هنورم زیر این همه خاک براش میزنه!!! تو هنوزم عاشقشی!!!
عاشق لی دونگهه!!!
لبخند تلخی زد؛ دفترو آروم برداشت و از سنگ مشکیای ک اسم تانیا روش هک شده بود دور شد...
• #Donghae
• #SUPERJUNIOR
• #Hearttext
• #دلنوشتم
#جذاب
۱۹.۷k
۱۶ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.