خواب دیدم
خواب دیدم
فرشتهای دستم را گرفت و مرا به ستارهای برد همه آنجا تنها بودند
جوی آبدارش در آرزویش تصویر آبشار را در جوی هموارش میکشید
تنها درخت تنهای آن ستاره تنها برگش را بر شاخه خود بسته بود تا که نیفتد
دریاچه در تنهایی با شنهای بسترش یقول دوقل بازی میکرد
پرندهای تنها در آسمان به تنهایی پرواز میکرد
کوهی در تنهایی آتشفشانش مدام میجوشید
مرغی در تنهایی بجای خروس قوقلی میکرد
دلم به حالشان سوخت جوی آب را به کوه رساندم تا که ابشارش از صخرههای کوه بلند شود
هم جوی به ابشارش رسید و هم صدای آبشار بر دل کوه نشست
درختی دیگر در کنار درخت تنها کاشتم تا درخت آبستن برگ های زیبا گردید
ماهیهای رنگارنگ را در درون دریاچه انداختم تا که دریاچه به وجد آمد و بر امواج خود برقص در آمد
مشغول به پرواز در آوردن پرنده زیبایی بودم که صدای نون خشکه ای از خواب پروندم کصافط..خخخ
فرشتهای دستم را گرفت و مرا به ستارهای برد همه آنجا تنها بودند
جوی آبدارش در آرزویش تصویر آبشار را در جوی هموارش میکشید
تنها درخت تنهای آن ستاره تنها برگش را بر شاخه خود بسته بود تا که نیفتد
دریاچه در تنهایی با شنهای بسترش یقول دوقل بازی میکرد
پرندهای تنها در آسمان به تنهایی پرواز میکرد
کوهی در تنهایی آتشفشانش مدام میجوشید
مرغی در تنهایی بجای خروس قوقلی میکرد
دلم به حالشان سوخت جوی آب را به کوه رساندم تا که ابشارش از صخرههای کوه بلند شود
هم جوی به ابشارش رسید و هم صدای آبشار بر دل کوه نشست
درختی دیگر در کنار درخت تنها کاشتم تا درخت آبستن برگ های زیبا گردید
ماهیهای رنگارنگ را در درون دریاچه انداختم تا که دریاچه به وجد آمد و بر امواج خود برقص در آمد
مشغول به پرواز در آوردن پرنده زیبایی بودم که صدای نون خشکه ای از خواب پروندم کصافط..خخخ
- ۶۸۳
- ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط