حکایت رفاقت من با تو حکایت قهوه ایست که امروز به یاد
حکایت رفاقت من با تو حکایت "قهوه" ایست که امروز به یاد تو تلخ تلخ نوشیدم!!! که با هرجرعه اش بسیار اندیشیدم این طعم رو دوست دارم یا نه؟؟؟ آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که انتظار تموم شدنش را نداشتم!!! تمام که شد فهمیدم باز هم قهوه میخواهم حتی تلخ تلخ
- ۱۱.۰k
- ۲۵ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط