پدرم میگفت

پدرم میگفت:
محبتت را به برگ ها سنجاق مزن
که باد با خود می بَرد...
محبتت را به آب جویی بریز
که با ریشه ها عجین شود...
ریشه ها هرگز اسیر باد نیست... مادرم میگفت:
پروانه ی محبتت را
به تار عنکبوتی بینداز که سیر نباشد...
محبتت را به خانه ی دلی بنشان
که خیال بیرون شدن ندارد... و یاد معلمم بخیر...
هر وقت به آخر خط میرسیدم میگفت:
نقطه سر خط...
مهربان تر از خودت
با دیگران باش...
دیدگاه ها (۲)

عطرخدا، حرفهایی از جنس آرامشخداوندا ...وقتی تو را صدا میزنم ...

امام حسن عسکری (علیه السلام):هیچ بلایی نیست مگر اینکه در آن ...

چه زیبا گفت .ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺧﺘﻪ ﺍﻡ …!!ﮔﺎﻫـــــﯽ ﺑﺎ ﮐﺴانی ﺳﺎ...

عمری به هر کوی و گذرگشتم که پیدایت کنم!اکنون که پیدا کرده ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط