سلام به رویِ ماهت، آبان جان...
سلام به رویِ ماهت، آبان جان...
رسیدی آخر، دُردانهی پاییز؟
خوشآمدی به سررسیدِ امسالَم...
خوش آمدی به روزهایِ زرد،
کمی نارنجی
و گاهی سبزم...
چَشم به راهِ آمدَنَت،
با آن چمدانِ یشمیِ پُر از عشقت، بودم....
خوب شد که آمدی، تا از سوت و کوری در بیاید این بیقوله....
بُگذار باقی راه را، من همراهَت باشم....
تو مهمانی، جانِ دل...
خوش باش در این سی روز، که خوشیات خوب میکند
حالِ پاییزم
دلم و کامِ همیشه تلخم را...
✍🏻 نسرین هداوندی
رسیدی آخر، دُردانهی پاییز؟
خوشآمدی به سررسیدِ امسالَم...
خوش آمدی به روزهایِ زرد،
کمی نارنجی
و گاهی سبزم...
چَشم به راهِ آمدَنَت،
با آن چمدانِ یشمیِ پُر از عشقت، بودم....
خوب شد که آمدی، تا از سوت و کوری در بیاید این بیقوله....
بُگذار باقی راه را، من همراهَت باشم....
تو مهمانی، جانِ دل...
خوش باش در این سی روز، که خوشیات خوب میکند
حالِ پاییزم
دلم و کامِ همیشه تلخم را...
✍🏻 نسرین هداوندی
۲.۰k
۰۱ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.