این تهوع که مرا هست تو را خواهد کشت

این تهوع که مرا هست تو را خواهد کشت
آنچه من خورده‌ام از حدِ خودم بیشتر است
می‌رود بمبِ دلم فاجعه آغاز کند...
هر کسی دورتر است،عاقبت‌اندیش‌تر است
ناگهان شد که زمین نبضِ جنونش زد و بعد
خونم از حلق به جوش آمد و نابود شدم
در جهانی که پُر از فرضیه‌های شدن است
واقعا سوختم و باختم و دود شدم
آن که جان کَند و خطر کرد و به بالا نرسید
آن که دائم هوسِ سوختنِ ما می‌کرد
آن که از هیچ نگاهی به تماشا نرسید
کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد
.
.
دیدگاه ها (۱)

877Siavash Qomayshi .....چه می دونن عاشق میشه چه آسون...پرن...

+ قرار ما این بود،تو قول دادی- قرار چیه؟ وضع عوض شده..+ قرار...

بمیرید بمیرید در این عشق بمیریددر این عشق چو مردید همه روح پ...

نگاهم رو به سمت تو، شبم آیینه ی ماههدارم نزدیکتر میشم، یه کم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط