پارت ۳۸
پارت ۳۸
دکتر رفت و کوک هم رفت پایین تا لیسا بخوابه و رفت و نشست پیش بقیه
جیهوپ: چیشد دکتر چی گفت؟
کوک: گفت زخمش باز شده و عفونت کرده واسش بخیه زده
نامجون: باید بیشتر مراقبش باشی نباید تنهاش میزاشتی
کوک: میدونم و دیگه تنهاش نمیزارم شب بود همه رفتند و خوابیدن و کوک هم لیسا رو محکم کشید تو بغلش و خوابید
پرش به یک ماه بعد: لیسا دیگه کاملا خوب شده بود ولی هنوزم توی فکر پدرش بود و میخواست بدونه چرا اینکار رو باهاش کرده
پایان بچها این فیک هم تموم شد
دکتر رفت و کوک هم رفت پایین تا لیسا بخوابه و رفت و نشست پیش بقیه
جیهوپ: چیشد دکتر چی گفت؟
کوک: گفت زخمش باز شده و عفونت کرده واسش بخیه زده
نامجون: باید بیشتر مراقبش باشی نباید تنهاش میزاشتی
کوک: میدونم و دیگه تنهاش نمیزارم شب بود همه رفتند و خوابیدن و کوک هم لیسا رو محکم کشید تو بغلش و خوابید
پرش به یک ماه بعد: لیسا دیگه کاملا خوب شده بود ولی هنوزم توی فکر پدرش بود و میخواست بدونه چرا اینکار رو باهاش کرده
پایان بچها این فیک هم تموم شد
۱.۳k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.