آپدیت جیمین در ویورس
آپدیت جیمین در ویورس
🐥: سلام آرمی، جیمین اومده.
من دسامبر دوسال پیش به سربازی اعزام شدم، و قبل اینکه متوجه بشم دو سال گذشت.
الان یه سال و دوماه میشه که دارم توی سربازی خدمت میکنم و درسته... انگاری که اینجا واقعا زمان عین برق و باد میگذره. آسون نیست، ولی هنوز چیزهایی هستن که دارم یاد میگیرم و احساس میکنم، پس مشتاقانه منتظر اون روز هستم که بتونم با همتون درباره اتفاقاتی که توی این مدت افتاد صحبت کنم و بخندیم.
خب، زندگی روزانهام چندان تغییری نکرده.
چونکه سربازیام، تمرینات رو انجام میدم، کار میکنم، ورزش میکنم، و قبل اینکه خودم متوجهش بشم، روز تموم شده و بازم وقت خواب رسیده. طبق همچین روتینی زندگی میکنم.
چیزی که تغییر کرده اینه که با اومدن سال جدید، صحبتهایی که من و جونگکوک قبل از خواب باهم میکنیم خیلی تغییر کردن.
همینطور که روزی که باهاتون ملاقات میکنیم نزدیکتر میشه، صحبتهای زیادی درباره این موضوع که قبل اینکه همدیگه رو بازم ببینیم چه چیزهایی براتون آماده کنیم، در آینده با چه ظاهری شمارو ببینیم، و زندگی آیندمون رو چطور بگذرونیم، میکنیم.
راستش، یکم میترسم.
از وقتی باهم اجرا کردیم خیلی میگذره، و اینکه ما زمانمون رو کاملا به استیج و موسیقی اختصاص دادهبودیم، باعث میشه مضطرب بشم. هرچند، تصمیم من برای اینکه بهترین استیج رو برای شماهایی که منتظر ما موندید ترتیب ببینم، هنوزم به قوهی خودش باقیه.
من کلی براش تدارک میبینم، کاملا جدی...
تمام تلاشمو میکنم که با وضعیت خیلیخوبی برگردم.
آرمیهای عزیزم، تا روزی که دوباره همدیگه رو ببینیم، امیدوارم همتون سلامت بمونید و روزاتون پر از شادی و نعمت باشه.
سال نو مبارک، آرمی.
دوستتون دارم.
جدی…
یعنی جدی، از ته قلبم! 💜
نه، ولی جدی…! هههه💜
시러 (نمیخواااامممم)
ایح
🐥: سلام آرمی، جیمین اومده.
من دسامبر دوسال پیش به سربازی اعزام شدم، و قبل اینکه متوجه بشم دو سال گذشت.
الان یه سال و دوماه میشه که دارم توی سربازی خدمت میکنم و درسته... انگاری که اینجا واقعا زمان عین برق و باد میگذره. آسون نیست، ولی هنوز چیزهایی هستن که دارم یاد میگیرم و احساس میکنم، پس مشتاقانه منتظر اون روز هستم که بتونم با همتون درباره اتفاقاتی که توی این مدت افتاد صحبت کنم و بخندیم.
خب، زندگی روزانهام چندان تغییری نکرده.
چونکه سربازیام، تمرینات رو انجام میدم، کار میکنم، ورزش میکنم، و قبل اینکه خودم متوجهش بشم، روز تموم شده و بازم وقت خواب رسیده. طبق همچین روتینی زندگی میکنم.
چیزی که تغییر کرده اینه که با اومدن سال جدید، صحبتهایی که من و جونگکوک قبل از خواب باهم میکنیم خیلی تغییر کردن.
همینطور که روزی که باهاتون ملاقات میکنیم نزدیکتر میشه، صحبتهای زیادی درباره این موضوع که قبل اینکه همدیگه رو بازم ببینیم چه چیزهایی براتون آماده کنیم، در آینده با چه ظاهری شمارو ببینیم، و زندگی آیندمون رو چطور بگذرونیم، میکنیم.
راستش، یکم میترسم.
از وقتی باهم اجرا کردیم خیلی میگذره، و اینکه ما زمانمون رو کاملا به استیج و موسیقی اختصاص دادهبودیم، باعث میشه مضطرب بشم. هرچند، تصمیم من برای اینکه بهترین استیج رو برای شماهایی که منتظر ما موندید ترتیب ببینم، هنوزم به قوهی خودش باقیه.
من کلی براش تدارک میبینم، کاملا جدی...
تمام تلاشمو میکنم که با وضعیت خیلیخوبی برگردم.
آرمیهای عزیزم، تا روزی که دوباره همدیگه رو ببینیم، امیدوارم همتون سلامت بمونید و روزاتون پر از شادی و نعمت باشه.
سال نو مبارک، آرمی.
دوستتون دارم.
جدی…
یعنی جدی، از ته قلبم! 💜
نه، ولی جدی…! هههه💜
시러 (نمیخواااامممم)
ایح
- ۱.۸k
- ۱۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط