part ⁹
part ⁹
ته: پاشو این وسط نشین
چسبیدم به پاش
کوک: من خوابم میاد
ته: خب نیاد
که ید سوزش عجیبی تو کمرم احساس کردم
ته: پامو ول کن
پاشو ول کردم و اومد پشت سرم بعد بلندم کرد و بردم تو اتاقش
ته: لباستو در بیار
لباسمو دراوردم که بانداژمو باز کرد
ته: چرا زخمت خونریزی میکنه
اسامی: برو کنار
یه چیزی چسبوند رو زخمه و بعد دوبار کل بالا نتمو باند پیچید
اسامی: من میرم اونجا رو تمیز کنم
رفت بیرون
ته: کمرت سوخت
کوک: اره
ته: خداوکیلی چقدر این ضربه هارو محکم زدن
رفت یکی از لباساشو از کمدش در اورد و داد بهم منم پوشیدم
ته: نباید زیاد خم بشی باشه
کوک: باشه
بلند شدم و رفتم پایین
یونگی: خوبی
ویوی ته
وایسادم پشت یه گوشه ی خارج از دید همه و منتظر جواب کوک بودم
کوک: نه خیلی هق کمرم میسوزه " گریه "
برای بار هزارم خودم.و سرزنش کردم که چرا گذاشتمش پیش اون سه تا بی رحم
رفتم رویه تخت نشستم و سرمو بین دستام گذاشتم
نامی: تهیونگگگگ نمیای صبحونه " داد "
ته: نه هیونگ کار دارم " داد "
رفتم پشت میزم نشستم و لپ تاپ رو روشن کردم و چندتا از کارامو شروع به انجام دادنشون کردم
ساکت شدم و به حرفاشون که درمورد من بود گوش میکردم
اسامی: این یارو چه ادم سنگدلیه ها انگا برادرمو چه بلایی سرش اورده
نامی: اونم عذابایی دیده
اسامی: خب باید سریه بچه ی ۱۸ ساله خالی کنه
جین: اون تا ۱۸ سالگی عذاب کشیده الانم برادرت جمجمه ی یه نفرو شکسته که این کارو کرده
اسامی: اون با.....
کوک: اسامی ساکت شو اگر شما منو واقعا میخواستید که به پول نمیفروختینم الانم من مار اونم هرماریم بخواد میتونه باهام بکنه
ادامه ی کارمو کردم
۲ ظهر
جین: تهیونگ گمشو پایین ناهار بخور
ته: نمیخوام کار دارم
هوسوک: تو چته هیچی نمیخوری تمش کار دتری
ته: هیونگ کی اومدی بالا
یونگی: خسته نمیشی انقدر کار میکنی
ته: اهان تموم شد
جین: خب بیا ناهار
ته: گشنم نیست چرا همه اومدین اینجا
اسامی: نکنه چون من غذا درست میکنم چیزی نمیخوری
ته: نه کلا هیچی نمیخوام
نامی: حتی اینو
کوک: کیو من؟
ته: نه این جزو استسنا هاعه
کوک: پس برو برام توت فرنگی بخر
ته: برات خریدم تو یخچاله تراشه اون جنازه هارو سوزوندی
تراشه: بله وی
ته: خب تا باهات حرفی نزدم و صدات نکردم حرفی نزن
بلند شدمو رفتم پایین گوشیه خودمو کوکو گذاشتم تو جیبم و یونتان و کوک بلند کردم
کوک: منو کجا میبری " درحال خوردن "
ته: جنگل
کوک: وایسا من گشنمه
دوتا چیبس و یه پفک دادم دستش
ته: بگیر
گذاشتمش زمین کفشاشو پا کرد و دوبار بلندش کردم
کوک: نگا پا دارم
ته: شما نمیاین
جین: پرنسس جان بیا بریم پیکنیک بزنیم من وسیله هارو دارم
اسامی: منم همینطور
همه باهم رفتیم تو جنگل
که دوباره خرگوشا دور کوک جمع شدن
ته: ....
ته: پاشو این وسط نشین
چسبیدم به پاش
کوک: من خوابم میاد
ته: خب نیاد
که ید سوزش عجیبی تو کمرم احساس کردم
ته: پامو ول کن
پاشو ول کردم و اومد پشت سرم بعد بلندم کرد و بردم تو اتاقش
ته: لباستو در بیار
لباسمو دراوردم که بانداژمو باز کرد
ته: چرا زخمت خونریزی میکنه
اسامی: برو کنار
یه چیزی چسبوند رو زخمه و بعد دوبار کل بالا نتمو باند پیچید
اسامی: من میرم اونجا رو تمیز کنم
رفت بیرون
ته: کمرت سوخت
کوک: اره
ته: خداوکیلی چقدر این ضربه هارو محکم زدن
رفت یکی از لباساشو از کمدش در اورد و داد بهم منم پوشیدم
ته: نباید زیاد خم بشی باشه
کوک: باشه
بلند شدم و رفتم پایین
یونگی: خوبی
ویوی ته
وایسادم پشت یه گوشه ی خارج از دید همه و منتظر جواب کوک بودم
کوک: نه خیلی هق کمرم میسوزه " گریه "
برای بار هزارم خودم.و سرزنش کردم که چرا گذاشتمش پیش اون سه تا بی رحم
رفتم رویه تخت نشستم و سرمو بین دستام گذاشتم
نامی: تهیونگگگگ نمیای صبحونه " داد "
ته: نه هیونگ کار دارم " داد "
رفتم پشت میزم نشستم و لپ تاپ رو روشن کردم و چندتا از کارامو شروع به انجام دادنشون کردم
ساکت شدم و به حرفاشون که درمورد من بود گوش میکردم
اسامی: این یارو چه ادم سنگدلیه ها انگا برادرمو چه بلایی سرش اورده
نامی: اونم عذابایی دیده
اسامی: خب باید سریه بچه ی ۱۸ ساله خالی کنه
جین: اون تا ۱۸ سالگی عذاب کشیده الانم برادرت جمجمه ی یه نفرو شکسته که این کارو کرده
اسامی: اون با.....
کوک: اسامی ساکت شو اگر شما منو واقعا میخواستید که به پول نمیفروختینم الانم من مار اونم هرماریم بخواد میتونه باهام بکنه
ادامه ی کارمو کردم
۲ ظهر
جین: تهیونگ گمشو پایین ناهار بخور
ته: نمیخوام کار دارم
هوسوک: تو چته هیچی نمیخوری تمش کار دتری
ته: هیونگ کی اومدی بالا
یونگی: خسته نمیشی انقدر کار میکنی
ته: اهان تموم شد
جین: خب بیا ناهار
ته: گشنم نیست چرا همه اومدین اینجا
اسامی: نکنه چون من غذا درست میکنم چیزی نمیخوری
ته: نه کلا هیچی نمیخوام
نامی: حتی اینو
کوک: کیو من؟
ته: نه این جزو استسنا هاعه
کوک: پس برو برام توت فرنگی بخر
ته: برات خریدم تو یخچاله تراشه اون جنازه هارو سوزوندی
تراشه: بله وی
ته: خب تا باهات حرفی نزدم و صدات نکردم حرفی نزن
بلند شدمو رفتم پایین گوشیه خودمو کوکو گذاشتم تو جیبم و یونتان و کوک بلند کردم
کوک: منو کجا میبری " درحال خوردن "
ته: جنگل
کوک: وایسا من گشنمه
دوتا چیبس و یه پفک دادم دستش
ته: بگیر
گذاشتمش زمین کفشاشو پا کرد و دوبار بلندش کردم
کوک: نگا پا دارم
ته: شما نمیاین
جین: پرنسس جان بیا بریم پیکنیک بزنیم من وسیله هارو دارم
اسامی: منم همینطور
همه باهم رفتیم تو جنگل
که دوباره خرگوشا دور کوک جمع شدن
ته: ....
۴.۸k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.