ای دل شکایت ها مکن تا نشنود دلدار من

ای دل شکایت ها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمی ترسی مگر از یار بی زنهار من

ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیده ای شب تا سحر آن ناله های زار من

یادت نمی آید که او می کرد روزی گفت گو
می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من

حضرت مولانا
دیدگاه ها (۰)

چون گل همه تن خندمنه از راه دهان تنهازیرا که منم بی‌من با شا...

باور کن لازم نیست همه را راضی نگه داری! لازم نیست نگران چگون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط