گفت دنیا چیست گفتم قصهای دلگیر و بودار

گفت دنیا چیست؟ گفتم قصه‌ای دلگیر و بودار
گفت با لبخند: از دست شما مردان تودار

از شما پنهان نباشد از خدا پنهان نبوده‌ست
عشق گاهی آبروبر بود و ما گاه آبرودار

رشته‌ای از موی او در باد بالا رفت و افتاد
قصه‌ی ما را نسیمی برد بر روی نمودار

هر زمان در صحبتش حسرت به دل "ای کاش" می‌گفت
در دلم گفتم: به حق قلب‌های آرزودار...

با نفس‌های عمیقم چشم بر من دوخت آرام
گفت: دنیا چیست؟ گفتم قصه‌ای دلگیر و بودار
#سیدسعید صاحب علم
#مدل_لباس
دیدگاه ها (۲)

زِ تمام بودنی ها تو فقط از آنِ من باشکه به غیرِ با تو بودن ...

نیامدن هزار بهانه می خواستو آمدن یکیدلتنگت بودم... #هنر_عکاس...

عِشـــــ💋 ــــــقَم…این پُستُ گذاشتم ڪہ بگـــــَم : بی تُو م...

صدایت میکنم با عشقجوابم میدهی با جانهمین جان گفتنت عشقم هوای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط