برایش نوشتم و نوشتم و نوشتم

برایش نوشتم و نوشتم و نوشتم
خواستم که بماند
خواستم که بسازد
تمامِ خرابه ای که از رابطه مان باقی مانده بود را
تمامِ خاطراتِ خوبمان را برایش از نو مرور کردم
که ما این بودیم و آن بودیم
که رفتن را اگر انتخاب کنی
میشویم نُقلِ محفلِ تمامِ آنهایی که
چشمِ دیدنِ دو نفره مان را نداشتند
که سوژه ی خنده شان میشویم
گفتم من از حرفِ مردم بیزارم
از نگاه هایی که بعد از تو به من میشود تو میروی و عینِ خیالت هم نیست مینشینی در جمع دوستانه تان و از حریممان به طنز با افتخار سخن میگویی من اما روزها، ماه ها، سالها حتی زمان میبرد برایم تا بتوانم کسی که شبیه تو نباشد را وارد زندگی ام کنم، ارسال کردم به دقیقه نکشید که پاسخم را داد "هر طور راحتی" و امان از این جمله ی بی سر و ته لعنتی که اکثرِ قریب به اتفاقمان برای یکبار هم که شده چشیده ایم مزه ی تلخش را در زندگیمان..


علی قاضی نظام
دیدگاه ها (۶)

سیگار...!!!آرزو هایی هست که لای کاغذ پیچیده شده...

صدقه دادن هیچ کمکی به فقرا نمی‌کند !ما اینکار را فقط برای آر...

باورِ آدمهای ساده را خراب نکن !آدمهای ساده با تو تا ته خط می...

+ آقا مجتبی : حاج آقا ببخشید ، با این زخم نماز درسته ؟_ حاج ...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط