* * *
* * *
چشم هایت شبیهِ شاهینند؛ تیز بین و شکاری و کاری
منم آن کفتری که مدّتهاست حالیام کرده دوستم_داری
.
در دلِ هر کسی نفوذ کنی، قلبش از جای کنده خواهد شد
بعد از آن، جایِ «دل» به سینه ی او «بذرِ اندوهِ خویش» میکاری
.
«جورِ استاد بِه زِ مهرِ پدر»*، مِهرِ استاد را چه باید کرد؟!
.بعد از آن، اختیار کردم عشق، در همین روزگارِ اجباری
.
من همان کفترم که"عاشق شد"؛ تا که چشمش گِرِه به چشمِ تو خورد،
تا که حس کرد در جهان چیزی بهتر از «آب» و «دانه»اش داری
.
آسمان بی تو جایِ تنگی شد؛ قفس امّا بزرگتر شده است
من و عشقی به وسعتِ دنیا در همین کُنجِ چار دیواری...
.
دوستدارم که در قفس باشم؛ دلِ من تنگِ چشمهای تو شد
در خیالاتِ خود گرفتارم؛ خسته از روزهایِ تکراری .
من که عمری همیشه «نه» گفتم به هرآن کس که عاشقم بوده ست_
در جوابِ تو حاضرم اکنون بر زبانم بیاورم «آری»!
.
راهِ دوری نرفته ای امّا جاده ها دور و دورتر شدهاند
شاید امّا دلت هنوز اینجاست؛ شاید از کارِ خویش ناچاری! .
من ولی عاشقم ...و چندی پیش، چشمِ شاهینیِ تو صیدم کرد
بینِ چنگالِ مِهرت افتادم؛ فارغ از عشقهایِ بازاری
.
چشمهایت جهانِ من شده است؛ همه جا رنگِ چشمهای تو است
با منی هر کجا که مینگرم؛ با توأم بین خواب و بیداری.
فاطمه_سلیمانپور
چشم هایت شبیهِ شاهینند؛ تیز بین و شکاری و کاری
منم آن کفتری که مدّتهاست حالیام کرده دوستم_داری
.
در دلِ هر کسی نفوذ کنی، قلبش از جای کنده خواهد شد
بعد از آن، جایِ «دل» به سینه ی او «بذرِ اندوهِ خویش» میکاری
.
«جورِ استاد بِه زِ مهرِ پدر»*، مِهرِ استاد را چه باید کرد؟!
.بعد از آن، اختیار کردم عشق، در همین روزگارِ اجباری
.
من همان کفترم که"عاشق شد"؛ تا که چشمش گِرِه به چشمِ تو خورد،
تا که حس کرد در جهان چیزی بهتر از «آب» و «دانه»اش داری
.
آسمان بی تو جایِ تنگی شد؛ قفس امّا بزرگتر شده است
من و عشقی به وسعتِ دنیا در همین کُنجِ چار دیواری...
.
دوستدارم که در قفس باشم؛ دلِ من تنگِ چشمهای تو شد
در خیالاتِ خود گرفتارم؛ خسته از روزهایِ تکراری .
من که عمری همیشه «نه» گفتم به هرآن کس که عاشقم بوده ست_
در جوابِ تو حاضرم اکنون بر زبانم بیاورم «آری»!
.
راهِ دوری نرفته ای امّا جاده ها دور و دورتر شدهاند
شاید امّا دلت هنوز اینجاست؛ شاید از کارِ خویش ناچاری! .
من ولی عاشقم ...و چندی پیش، چشمِ شاهینیِ تو صیدم کرد
بینِ چنگالِ مِهرت افتادم؛ فارغ از عشقهایِ بازاری
.
چشمهایت جهانِ من شده است؛ همه جا رنگِ چشمهای تو است
با منی هر کجا که مینگرم؛ با توأم بین خواب و بیداری.
فاطمه_سلیمانپور
۷۴۸
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.