حکایت عجیبی است

‏حکایت عجیبی است؛
به شب که میرسیم
دردهایمان به روز میشوند...
دیدگاه ها (۲)

در آغوش ِ ماه که بخوابیسکوت بی معناست"شب از ساق پا شروع می...

تاحالا...از رو صفحـــــهـ گوشیت کسی رو نبوسیدے که بفهمے ‌فا...

و عشق تو به من آموختغم غربتدو چندان می شود شب ها... #نزار_ق...

بشناس مرا حکایتی غمگینم... #حسین_منزوی

چادر مادر من فاطمه(س) حرمت دارد.

حس عجیبی میده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اگه دوست داری هر روز یه محتوا...

مثل روز بود ولی شب شد!:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط