گفتگوی شبانه با حضرت دوست
❤️گفتگوی شبانه با حضـــرت دوســت❤️
خدای جـــــانم ..
امروز حس کردم که به چهره ی گرفته ام لبخند زدی...
و من پر شدم از امید...
میخواهم خرابے ها را از نو بسازم
می خواهم به جبران محبت هایت،بندگے را بیشتر تمرین کنم.
یاد من بنداز
که دنیا برای ماندن نیست باید عبور کرد
چه کنم که دستهایم خالے است
و جز شرمندگے توشه ای ندارم...
امیدت را از من نگیر
میخواهم از نـــــو شروع کنم..
خدای جـــــانم ..
امروز حس کردم که به چهره ی گرفته ام لبخند زدی...
و من پر شدم از امید...
میخواهم خرابے ها را از نو بسازم
می خواهم به جبران محبت هایت،بندگے را بیشتر تمرین کنم.
یاد من بنداز
که دنیا برای ماندن نیست باید عبور کرد
چه کنم که دستهایم خالے است
و جز شرمندگے توشه ای ندارم...
امیدت را از من نگیر
میخواهم از نـــــو شروع کنم..
- ۳۰۳
- ۱۷ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط