دوست دارم بنویسم از نگاه بارانیت

دوست دارم بنویسم از نگاه بارانیت؛

از چشم بیمارت؛

از قلب شکسته ات؛

اما با دل تنگم چه گویم ای مونس جانان:

این دل بی سر و سامان،

مهر و نشان میخواهد از زلف سیاهت...

مرغ دلم در دام عشقت اسیر شده،

و هر دم نوای فراق و درد و هجران سر میدهد؛

ترسم آنست که کشتی عمر در عشق دیدن تو به گل نشیند

و نتوان در بحر بیکرانت به حرکت در آید...

ای محرم اسرار بازآی...

ای بهار زهرایی باز آی...♡السلام علی المنتظرالقائم♡
دیدگاه ها (۱۲)

خخخخ ^_^

خخخ

خدایا پایان ما رو مرگ در راه خودت قرار بده... :( اللهم الرزق...

صدای آب هر جا باشه برای هر کسی دل نشینه میدونید چرا به خاطر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط