دوست دارم بنویسم از نگاه بارانیت
دوست دارم بنویسم از نگاه بارانیت؛
از چشم بیمارت؛
از قلب شکسته ات؛
اما با دل تنگم چه گویم ای مونس جانان:
این دل بی سر و سامان،
مهر و نشان میخواهد از زلف سیاهت...
مرغ دلم در دام عشقت اسیر شده،
و هر دم نوای فراق و درد و هجران سر میدهد؛
ترسم آنست که کشتی عمر در عشق دیدن تو به گل نشیند
و نتوان در بحر بیکرانت به حرکت در آید...
ای محرم اسرار بازآی...
ای بهار زهرایی باز آی...♡السلام علی المنتظرالقائم♡
از چشم بیمارت؛
از قلب شکسته ات؛
اما با دل تنگم چه گویم ای مونس جانان:
این دل بی سر و سامان،
مهر و نشان میخواهد از زلف سیاهت...
مرغ دلم در دام عشقت اسیر شده،
و هر دم نوای فراق و درد و هجران سر میدهد؛
ترسم آنست که کشتی عمر در عشق دیدن تو به گل نشیند
و نتوان در بحر بیکرانت به حرکت در آید...
ای محرم اسرار بازآی...
ای بهار زهرایی باز آی...♡السلام علی المنتظرالقائم♡
- ۳۶۲
- ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط