تغییری که اینده را عوض کرد..
پارت ۵
همه با چیزی که جین گفت سر جاشون خشکشون زد...
جین=ات؟
+ ام.. اره.. سلام جین
اعضا= خودتی؟
+ اره
نامجون=پس درست گفته بودم
جیهوپ= باورم نمیشه تو ات ای؟ قبلا خیلی کوچولو بودی.. الان خیلی بزرگ شدی..
(نکته....اعضا ات رو میشناین چون وقتی که ات یونگی رو ترک کرد..یونگی هم چند وقتی بود که اودیشن داده بود و قبول شده بود... و یونگی اعضا رو با ات اشنا کرده بودد)
خلاصه اعضا و ات چند پقیقه ای حرف میزنن که یونگی میگه
_ اه بسه دیگه ساعت ۳ شبع.. مردم رو نگت داشتین اینجا.. ات هم خستس بهتره که ما هم بریم خونه..
جین= خب پس ات.. میگم چطوره فردا بیای خوابگاه به یاد قدیما..
چطوره؟
+من مشکلی ندارم.. اگه شما بخواید برای فردا میتونم بیام...
جی کی= ما که از خدامونه.. بیا حتما
ات سویچ ماشینش رو زد و در ماشین ات که چند متر اون طرف تر بود باز شد...
( اگه یادتون نمیاد برید پست های قبلی رو بخونید گزاشتم.. راستی استایل ات هم میزارم..)
جی کی=ات ـ. این ماشین توعه؟
+ اره
جی کی = چه باحاله... چه پیشرفت کردی.. خانم ایدل..
+ مرسی.. خب فردا میبینمتون
اعضا= باشه
یونگی تو این مدت چیزی نگفت و فقط نگاه میکرد..
+ خداحافظ
اعضا سوار ماشبن شدن و رفتن و ات و یونگی موندن..
- بهت پیام میدم.. فعلا
+ باش.. فعلا
..
ات و یونگی هذکدوم یوار ماشبن خودشون شدن و حرکت کردند... وسطای راه بود که ات یادش اومد که.....
همه با چیزی که جین گفت سر جاشون خشکشون زد...
جین=ات؟
+ ام.. اره.. سلام جین
اعضا= خودتی؟
+ اره
نامجون=پس درست گفته بودم
جیهوپ= باورم نمیشه تو ات ای؟ قبلا خیلی کوچولو بودی.. الان خیلی بزرگ شدی..
(نکته....اعضا ات رو میشناین چون وقتی که ات یونگی رو ترک کرد..یونگی هم چند وقتی بود که اودیشن داده بود و قبول شده بود... و یونگی اعضا رو با ات اشنا کرده بودد)
خلاصه اعضا و ات چند پقیقه ای حرف میزنن که یونگی میگه
_ اه بسه دیگه ساعت ۳ شبع.. مردم رو نگت داشتین اینجا.. ات هم خستس بهتره که ما هم بریم خونه..
جین= خب پس ات.. میگم چطوره فردا بیای خوابگاه به یاد قدیما..
چطوره؟
+من مشکلی ندارم.. اگه شما بخواید برای فردا میتونم بیام...
جی کی= ما که از خدامونه.. بیا حتما
ات سویچ ماشینش رو زد و در ماشین ات که چند متر اون طرف تر بود باز شد...
( اگه یادتون نمیاد برید پست های قبلی رو بخونید گزاشتم.. راستی استایل ات هم میزارم..)
جی کی=ات ـ. این ماشین توعه؟
+ اره
جی کی = چه باحاله... چه پیشرفت کردی.. خانم ایدل..
+ مرسی.. خب فردا میبینمتون
اعضا= باشه
یونگی تو این مدت چیزی نگفت و فقط نگاه میکرد..
+ خداحافظ
اعضا سوار ماشبن شدن و رفتن و ات و یونگی موندن..
- بهت پیام میدم.. فعلا
+ باش.. فعلا
..
ات و یونگی هذکدوم یوار ماشبن خودشون شدن و حرکت کردند... وسطای راه بود که ات یادش اومد که.....
۵.۴k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.